گنجور

شمارهٔ ۸۲

با من این روحِ سبک‌سیر گران‌جانی کرد
تنم از پای درآورد و رجزخوانی کرد
همچو سهراب مرا رستم غم کشت و سپس
چاک زد سینه و اظهار پشیمانی کرد
غم به ویرانهٔ دل کرد همان کار که‌اش
موکب شاهی با کلبهٔ دهقانی کرد
آنچنان کز غرض شخصی ویران وطنی است
زندگی با من یک عمر غرض‌رانی کرد
حسّ من با من آن کرد که عالم دانند
مخبرالسلطنه با روح خیابانی کرد
ز محیط از چه کنم شکوه به هرجا که غمی
بود آورد دودستی به من ارزانی کرد
ز ورق راحت و آسایش و آرامش من
مرکز خائن و بی‌عاطفه طوفانی کرد
اجنبی‌پروری و روح خیانتکاری
چه بگویم که چه با کشور ساسانی کرد
داغدار است دل از دست ریاکاریِ شیخ
بس سیه‌کاری کین داغ به پیشانی کرد
قدرنشناسیِ یک ملّتم این آخرِ عمر
به در از شهر چو درویش بیابانی کرد
پرتو نور تجدد ز خیابان جدید
روح امثال خیابانی نورانی کرد
عارف از جاده راست قدم کج ننهاد
رفت و بس شکر که از باعث این بانی کرد
پیشرفت آنچه در این صفحه امیر لشکر
کرد از پرتو اقبال رضاخانی کرد

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

با من این روحِ سبک‌سیر گران‌جانی کرد
تنم از پای درآورد و رجزخوانی کرد
هوش مصنوعی: این روحِ آزاد و سبک‌بال با من رفتار غیرعادی کرد و موجب شد که بدنم از کار بیفتد و به نوعی به من افتخار کرد.
همچو سهراب مرا رستم غم کشت و سپس
چاک زد سینه و اظهار پشیمانی کرد
هوش مصنوعی: مثل سهراب، غم و اندوه مرا همچون رستم کشت و سپس سینه‌ام را شکافت و از کار خود ابراز پشیمانی کرد.
غم به ویرانهٔ دل کرد همان کار که‌اش
موکب شاهی با کلبهٔ دهقانی کرد
هوش مصنوعی: غم به دل ویران من همان کاری کرد که قدرت و شکوه سلطنت با خانهٔ سادهٔ یک دهقان انجام می‌دهد.
آنچنان کز غرض شخصی ویران وطنی است
زندگی با من یک عمر غرض‌رانی کرد
هوش مصنوعی: زندگی من به گونه‌ای بوده که به خاطر اهداف شخصی، باعث ویرانی یک کشور شده است.
حسّ من با من آن کرد که عالم دانند
مخبرالسلطنه با روح خیابانی کرد
هوش مصنوعی: احساس من به قدری قوی و عمیق شد که همه چیز را می‌داند، مانند اینکه مخبرالسلطنه با روح خیابانی چه کار کرده است.
ز محیط از چه کنم شکوه به هرجا که غمی
بود آورد دودستی به من ارزانی کرد
هوش مصنوعی: از محیط و شرایطی که در آن هستم، چرا شکایت کنم؟ هر جا که غمی وجود داشته باشد، با دستان خود این غم را به من تقدیم کرده‌اند.
ز ورق راحت و آسایش و آرامش من
مرکز خائن و بی‌عاطفه طوفانی کرد
هوش مصنوعی: از آنجا که من در آسایش و آرامش به سر می‌بردم، ناگهان شخصی بی‌رحم و بی‌احساس، زندگی‌ام را تحت تأثیر قرار داد و بحران و تلاطم ایجاد کرد.
اجنبی‌پروری و روح خیانتکاری
چه بگویم که چه با کشور ساسانی کرد
هوش مصنوعی: چگونه می‌توانم درباره تربیت بیگانگان و روح خیانت که کشور ساسانی را تحت تأثیر قرار داد، سخن بگویم؟
داغدار است دل از دست ریاکاریِ شیخ
بس سیه‌کاری کین داغ به پیشانی کرد
هوش مصنوعی: دل از ریاکاری و نیرنگ‌های شیخ بسیار غمگین و زجرکشیده است، چراکه این دسیسه‌ها باعث شده که او این زخم عمیق را بر پیشانی خود تحمل کند.
قدرنشناسیِ یک ملّتم این آخرِ عمر
به در از شهر چو درویش بیابانی کرد
هوش مصنوعی: در آخرین روزهای زندگی‌ام، قدر ناشناسی و بی‌احترامی مردم کشورم به من، مرا همچون درویش بی‌خانمان و بی‌پناه به دور از شهر و اجتماع انداخت.
پرتو نور تجدد ز خیابان جدید
روح امثال خیابانی نورانی کرد
هوش مصنوعی: نور تازگی و نوآوری از خیابان‌های جدید، روح افرادی مانند خیابانی را روشن و زنده کرده است.
عارف از جاده راست قدم کج ننهاد
رفت و بس شکر که از باعث این بانی کرد
هوش مصنوعی: عارف هرگز از مسیر درست خود منحرف نشد و از اینکه به خاطر این انسان خیرخواه، مسیرش را تغییر نداد، سپاسگزار است.
پیشرفت آنچه در این صفحه امیر لشکر
کرد از پرتو اقبال رضاخانی کرد
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که آنچه که امیر لشکر در این صفحه انجام داده، به دلیل حمایت و خوش شانسی رضاخان تحقق یافته است. به عبارتی، موفقیت ها و دستاوردهای امیر لشکر نتیجه لطف و نظر مثبت رضاخان بوده است.