شمارهٔ ۷۴ - بار فلک
غم هجر تو نیمهجانم کرد
کرد کاری که ناتوانم کرد
زیر بار فلک نرفتم لیک
بار عشق تو چون کمانم کرد
ضعف چون آه سینهٔ مظلوم
دگر از هر نظر نهانم کرد
نیست باقی جز استخوان غم عشق
عاقبت صاحب استخوانم کرد
به تصور نیارم آنچه که آن
به تصور نیاید آنم کرد
دستپروردهٔ مرا گیتی
دست دستی بلای جانم کرد
دل چون موم نرم من به تو ای
سنگدل باز مهربانم کرد
بس که بدبین بُوَد دل از چشمم
به دو چشمت که بدگمانم کرد
یار بد داد امتحان صد بار
با وجودی که امتحانم کرد
نیست عارف به از سکوت به من
آنچه میخواست دل زبانم کرد
شمارهٔ ۷۳ - مژده و نیشتر غزل ذوقی: نمود با مژه کاری که نیشتر نکندشمارهٔ ۷۵: ز طفلی آنچه به من یاد داد استادم
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
غم هجر تو نیمهجانم کرد
کرد کاری که ناتوانم کرد
هوش مصنوعی: درد و رنج دوری تو مرا به مرز نابودی رسانده و کاردستی را برای من انجام داده که از عهدهاش خارج شدهام.
زیر بار فلک نرفتم لیک
بار عشق تو چون کمانم کرد
هوش مصنوعی: من زیر فشار زندگی خم نشدهام، اما عشق تو مرا به اندازهی فشاری که کمان به خود میآورد، تحت تأثیر قرار داده است.
ضعف چون آه سینهٔ مظلوم
دگر از هر نظر نهانم کرد
هوش مصنوعی: ضعف و ناتوانی مانند هوای غمانگیز و دردناکی است که در دل یک انسان مظلوم پنهان شده و او را از دیگران دور کرده است.
نیست باقی جز استخوان غم عشق
عاقبت صاحب استخوانم کرد
هوش مصنوعی: در نهایت، تنها درد و غم عشق برایم باقی مانده و اکنون فقط استخوانهایم باقی مانده است که نشان از غم و اندوه من دارد.
به تصور نیارم آنچه که آن
به تصور نیاید آنم کرد
هوش مصنوعی: نمیتوانم چیزی را که فراتر از تصوراتم است، باور کنم.
دستپروردهٔ مرا گیتی
دست دستی بلای جانم کرد
هوش مصنوعی: دنیا که مخلوق من است، به من سختی و دردسر زیادی داد و باعث مشکلات زیادی در زندگیام شد.
دل چون موم نرم من به تو ای
سنگدل باز مهربانم کرد
هوش مصنوعی: دل من مانند موم نرم و انعطافپذیر است و تو ای شخص سنگدل، با محبت و محبتورزیات دوباره مرا مهربان کردی.
بس که بدبین بُوَد دل از چشمم
به دو چشمت که بدگمانم کرد
هوش مصنوعی: به خاطر بدبینیام، دلم از نگاه تو به چشمانت خسته شده و اکنون به خاطر آن بدگمانی که در من ایجاد کردهای، دیگر به تو اعتماد ندارم.
یار بد داد امتحان صد بار
با وجودی که امتحانم کرد
هوش مصنوعی: عزیزم، به من به گونهای آزمایش کرد که بارها و بارها از خودم امتحان پس دادم، با وجود اینکه در این آزمایشها قرار داشت.
نیست عارف به از سکوت به من
آنچه میخواست دل زبانم کرد
هوش مصنوعی: هیچ چیزی برای عارف بهتر از سکوت نیست، زیرا دل من آنچه را که میخواست، به زبان آورده است.