گنجور

شمارهٔ ۶۴ - غزلی راجع به کلنل محمد تقی خان

زنده به خون‌خواهی‌ات هزار سیاووش
گردد از آن قطره خون که از تو زند جوش
عشق به ایران به خون کشیدت و این خون
کی کند ایرانی ار کس است فراموش
دارد اگر پاس قدر خون تو زیبد
گردد ایران هزار سال سیه‌پوش
همسری نادرت کشاند به جایی
کار که تا نادرت کشید در آغوش
از پی کسب شرف کشید شرافت
تا نفس آخر از تو غاشیه بر دوش
شعلهٔ شمع دلاوری و رشادت
گشت در این مملکت ز بعد تو خاموش
جامهٔ ننگین لکه‌دار به تن کرد
دوخت هر آن بی‌شرف به قتل تو پاپوش
سر سر خود به خاک بردی و برداشت
از سر و سر تو نبش قبر تو سرپوش
قبر تو گر نبش شد چه باک به یادت
ریخته در مغزها مجسمهٔ هوش
مست شد از عشق گل به نغمه درآمد
بلبل، و عارف ز داغ مرگ تو خاموش

اطلاعات

وزن: مفتعلن فاعلات مفتعلن فع (منسرح مثمن مطوی منحور)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

زنده به خون‌خواهی‌ات هزار سیاووش
گردد از آن قطره خون که از تو زند جوش
هوش مصنوعی: برای انتقام تو، هزاران سیاوش به وجود می‌آیند از آن قطره خونی که از تو به جوش درمی‌آید.
عشق به ایران به خون کشیدت و این خون
کی کند ایرانی ار کس است فراموش
هوش مصنوعی: عشق به ایران تو را به مرز قربانی شدن کشانده و چه کسی می‌تواند فراموش کند که این خون، نشانه‌ای از عشق و وفاداری ایرانیان است؟
دارد اگر پاس قدر خون تو زیبد
گردد ایران هزار سال سیه‌پوش
هوش مصنوعی: اگر پاس‌دار ارزش خون تو باشند، ایران هزار سال لباس مشکی به تن خواهد کرد.
همسری نادرت کشاند به جایی
کار که تا نادرت کشید در آغوش
هوش مصنوعی: همسری یکتای تو را به جایی برد که در آغوش تو لحظه‌ای متفاوت و خاص به وجود آمد.
از پی کسب شرف کشید شرافت
تا نفس آخر از تو غاشیه بر دوش
هوش مصنوعی: برای دستیابی به مقام والای شرافت، تلاش و کوشش فراوانی کرده و همواره زحمت کشیده‌ای تا آخرین نفس خود. این تلاش و سخت‌کوشی را همیشه بر دوش خود حس کرده‌ای.
شعلهٔ شمع دلاوری و رشادت
گشت در این مملکت ز بعد تو خاموش
هوش مصنوعی: شعلهٔ شمع به نماد شجاعت و دلیری تبدیل شده و پس از رفتن تو، در این سرزمین خاموش شده است.
جامهٔ ننگین لکه‌دار به تن کرد
دوخت هر آن بی‌شرف به قتل تو پاپوش
هوش مصنوعی: انسانی بی‌ربط و بی‌شرافت برای تو تله‌ای درست کرده است و لباس ننگین و لکه‌دار بر تن کرده است.
سر سر خود به خاک بردی و برداشت
از سر و سر تو نبش قبر تو سرپوش
هوش مصنوعی: سر خود را به خاک سپردی و پس از فوت، دیگران هم برای تو سنگ مزار قرار دادند.
قبر تو گر نبش شد چه باک به یادت
ریخته در مغزها مجسمهٔ هوش
هوش مصنوعی: اگر قبر تو را بشکافند، نگران نباش، زیرا یاد تو در ذهن‌ها به شکل مجسمه‌ای از هوش و یادآوری شکل گرفته است.
مست شد از عشق گل به نغمه درآمد
بلبل، و عارف ز داغ مرگ تو خاموش
هوش مصنوعی: گل به خاطر عشقش به مستی دچار شده و در این حال، بلبل به سرود خواندن پرداخته است، اما عارف به خاطر درد فقدان تو، از بیان کردن احساساتش ناتوان و خاموش مانده است.