گنجور

شمارهٔ ۵۴ - عدل مزدک پایداری عشق!

به غیر عشق نشان از جهان نخواهد ماند
بماند عشق ولیکن جهان نخواهد ماند
خزان عمر من آمد بهار عمر تو شد
بهار عمر تو هم ای جوان نخواهد ماند
به زیر سایهٔ دیوار نیستی است سرم
رهین منت هفت آسمان نخواهد ماند
بدان که مملکت داریوش و کشور جم
به دست فتنهٔ بیگانگان نخواهد ماند
به رنج‌بر ببر از من پیام کز اشراف
دگر به دوش تو بار گران نخواهد ماند
به کار باش، مده وقت را ز کف مِن‌بَعد
مجال و وقت به عاجزکُشان نخواهد ماند
گدای کوی خرابات را بشارت ده
هم عن‌قریب شَهِ کامران نخواهد ماند
بماند از پس سی قرن عدل مزدک لیک
به غیر ظلم ز نوشیروان نخواهد ماند
بگو به عارف بی‌خانمان خانه‌به‌دوش
که جز خدا و تو کس لامکان نخواهد ماند

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

به غیر عشق نشان از جهان نخواهد ماند
بماند عشق ولیکن جهان نخواهد ماند
هوش مصنوعی: فقط عشق است که در این جهان باقی خواهد ماند و هیچ چیز دیگری از آنچه در دنیا وجود دارد، باقی نخواهد ماند. حتی اگر عشق هم باشد، این جهان به طور قطع دایماً در حال تغییر و گذر است و در نهایت از بین خواهد رفت.
خزان عمر من آمد بهار عمر تو شد
بهار عمر تو هم ای جوان نخواهد ماند
هوش مصنوعی: فصل پاییز زندگی من فرارسیده و دوران جوانی تو در آغوش بهار است، اما بدان که جوانی تو نیز پایدار نخواهد بود.
به زیر سایهٔ دیوار نیستی است سرم
رهین منت هفت آسمان نخواهد ماند
هوش مصنوعی: در زیر سایهٔ دیوار، نشانه‌ای از عدم وجود است و سرم به خاطر لطف و نیکی آسمان‌ها به این حالت دچار شده و این وضعیت پایدار نخواهد ماند.
بدان که مملکت داریوش و کشور جم
به دست فتنهٔ بیگانگان نخواهد ماند
هوش مصنوعی: بدان که سرزمین داریوش و سرزمین جم تحت تأثیر آشوب‌های خارجی‌ها باقی نخواهد ماند.
به رنج‌بر ببر از من پیام کز اشراف
دگر به دوش تو بار گران نخواهد ماند
هوش مصنوعی: به کسی که سختی‌ها را تحمل می‌کند، بگو پیام من را بگیرد که از دربار و اشراف دیگر، بار سنگینی بر دوش تو نخواهد ماند.
به کار باش، مده وقت را ز کف مِن‌بَعد
مجال و وقت به عاجزکُشان نخواهد ماند
هوش مصنوعی: به کار و تلاش مشغول باش، زیرا وقت را از دست نده و بدان که پس از این، فرصت و زمان برای کسانی که توانایی انجام کار را ندارند، وجود نخواهد داشت.
گدای کوی خرابات را بشارت ده
هم عن‌قریب شَهِ کامران نخواهد ماند
هوش مصنوعی: به گدای محل خرابات خبر بده که بزودی اوضاع خوب خواهد شد و خوشبختی به زودی به سراغش می‌آید.
بماند از پس سی قرن عدل مزدک لیک
به غیر ظلم ز نوشیروان نخواهد ماند
هوش مصنوعی: بسیار وقت گذشته از زمان مزدک که عدالتش در تاریخ مانده، اما ظلم نوشیروان به هیچ‌وجه فراموش نخواهد شد.
بگو به عارف بی‌خانمان خانه‌به‌دوش
که جز خدا و تو کس لامکان نخواهد ماند
هوش مصنوعی: به عارف بی‌خانمان بگو که تنها خدا و تویی که در این دنیا باقی می‌مانید و هیچ‌کس دیگری نخواهد ماند.