گنجور

شمارهٔ ۵۰ - یادگار یک صباح خماری!

دیشب خرابی میم از حصر و حد گذشت
این سیل کوه ساز خم آمد ز سد گذشت
گفتم حساب جام‌شماری به دست کیست
ساقی جواب گفت چه پرسی ز صد گذشت
قدم خمیده شد چو کمان تا که دیده دید
همچون مه چهارده آن سرو قد گذشت
با یار صحبت از گله‌های گذشته بود
آمد رقیب و دید نماند از حسد گذشت
نگذاشت دست رد به کس هر جا نظر فکند
خون ریخت چشم مست تو بی‌دست رد گذشت
تعداد کشتگان تو نتوان همین قدر
اجساد بی‌شمارهٔ خون از جسد گذشت
بد کرده را بگوی که «بد از تو تا ابد
ای بی‌خبر بماند ز ما خوب و بد گذشت»
بی‌صاحبیِ خانهٔ من بین ز هر طرف
هرکس رسید بی‌پته و بی‌سند گذشت
عمری که در نتیجه‌اش عمرم تمام شد
عارف، هزار شکر، گذشت ار چه بد گذشت

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دیشب خرابی میم از حصر و حد گذشت
این سیل کوه ساز خم آمد ز سد گذشت
هوش مصنوعی: دیشب خرابی به حد و مرز خود نرسید و از آن عبور کرد. این سیل، که از کوه به راه افتاده بود، از سدها گذشت و محدودیت‌ها را شکست.
گفتم حساب جام‌شماری به دست کیست
ساقی جواب گفت چه پرسی ز صد گذشت
هوش مصنوعی: گفتم کیست که حساب جام‌ها را نگه می‌دارد؟ ساقی پاسخ داد که دیگر نیازی به پرسش نیست، چرا که زمان زیادی گذشته است.
قدم خمیده شد چو کمان تا که دیده دید
همچون مه چهارده آن سرو قد گذشت
هوش مصنوعی: وقتی که قدمش خمیده شد مثل کمان، چشمم او را دید که همچون ماه کامل، سروی خوش قامت در برابر من عبور کرد.
با یار صحبت از گله‌های گذشته بود
آمد رقیب و دید نماند از حسد گذشت
هوش مصنوعی: با یار در مورد ناراحتی‌های گذشته صحبت می‌کردیم که ناگهان رقیب آمد و حسادتش باعث شد که از آن روزگار بگذرد.
نگذاشت دست رد به کس هر جا نظر فکند
خون ریخت چشم مست تو بی‌دست رد گذشت
هوش مصنوعی: هر گاه که به دور و برش نگاه می‌کرد، کسی را از خود راند و رد کرد. اما با این حال، چشمان مست و جذاب تو به راحتی از میان همه رد شد و دل‌ها را به تپش درآورد.
تعداد کشتگان تو نتوان همین قدر
اجساد بی‌شمارهٔ خون از جسد گذشت
هوش مصنوعی: تعداد کشته‌هایت به اندازهٔ اجساد بی‌شماری که بر زمین افتاده‌اند نمی‌باشد.
بد کرده را بگوی که «بد از تو تا ابد
ای بی‌خبر بماند ز ما خوب و بد گذشت»
هوش مصنوعی: به کسی که بد کرده بگو که این بدی از تو تا ابد در امان خواهد ماند و تو هرگز از حال ما خبر نخواهی داشت، چرا که خوب و بد همگی گذشته‌اند.
بی‌صاحبیِ خانهٔ من بین ز هر طرف
هرکس رسید بی‌پته و بی‌سند گذشت
هوش مصنوعی: خانهٔ من بی‌صاحب است و هر کسی از هر سمتی که می‌رسد، بدون هیچ مدرک و سندی به راحتی وارد می‌شود و می‌گذرد.
عمری که در نتیجه‌اش عمرم تمام شد
عارف، هزار شکر، گذشت ار چه بد گذشت
هوش مصنوعی: عمر من که به پایان رسید، ای عارف، بسیار خوشحالم که گذشته، هرچند که سخت و بد بود.