شمارهٔ ۴۷ - تیغ زبان پردههای ریا!
محشر هرجا روم آنجا سرِ پا خواهم کرد
بین چه آشوب منِ بیسر و پا خواهم کرد
بس که از کرده پشیمان شدهام در هر کار
نتوان گفت کزین بعد چهها خواهم کرد
چون به هر کار زدم دست ریا دیدم، روی
به درِ میکده بیروی ریا خواهم کرد
بدر ای پیرِ مغان پردهٔ اربابِ ریا
ورنه در کارِ خرابات ریا خواهم کرد
گر طبیعت نشود پردهدر از مشتی دزد
پردهشان پاره به امید خدا خواهم کرد
من از این خرقهٔ سالوس به در خواهم شد
تَرکِ عمّامه و دستار و ردا خواهم کرد
گفتیم مطرب الحمد که در کشور خویش
آن وظیفه که مرا هست ادا خواهم کرد
منعِ زاهد سببِ خوردنِ مِیْ شد ورنه
مُحتَسِب گوید اگر مستی، ابا خواهم کرد
نه ز همسایه، که از سایهٔ خود میترسم
دوری از سایهٔ این جنسِ دو پا خواهم کرد
گفتم «ایران رود هر وقت تو آن وقت بیا»
در سرِ وعده من ای مرگ وفا خواهم کرد
شمارهٔ ۴۶ - جمهوری عشق سلطنت حسن: عشق! مریزادت آن دو بازوی پر زورشمارهٔ ۴۸ - تمدن بی تربیت نسوان سفر نیمه راه!: بِفِکَن نقاب و بگذار در اشتباه مانَد
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
محشر هرجا روم آنجا سرِ پا خواهم کرد
بین چه آشوب منِ بیسر و پا خواهم کرد
هوش مصنوعی: هر جایی که بروم در روز محشر، با پاهای سالم و کلهام سرِ پا خواهیم ایستاد. ببینید چه آشوبی به وجود میآورم من که بیسر و پا هستم.
بس که از کرده پشیمان شدهام در هر کار
نتوان گفت کزین بعد چهها خواهم کرد
هوش مصنوعی: به خاطر اینکه در هر کاری از کارهای گذشتهام پشیمان شدهام، نمیتوانم بگویم در آینده چه کارهایی انجام خواهم داد.
چون به هر کار زدم دست ریا دیدم، روی
به درِ میکده بیروی ریا خواهم کرد
هوش مصنوعی: وقتی در هر کاری که کردم، ظاهر سازی و تظاهر را دیدم، تصمیم گرفتم که به میکده بروم و بدون هیچ تظاهر و ریاکاری، آنجا را ترک کنم.
بدر ای پیرِ مغان پردهٔ اربابِ ریا
ورنه در کارِ خرابات ریا خواهم کرد
هوش مصنوعی: ای ماه، ای سالخوردهٔ میخانه، پردهٔ کسانی که خود را واقعنما میپندارند کنار بزن! وگرنه من در کارهای این میخانه هم مانند آنان ریاکاری خواهم کرد.
گر طبیعت نشود پردهدر از مشتی دزد
پردهشان پاره به امید خدا خواهم کرد
هوش مصنوعی: اگر طبیعت به خاطر یک گروه دزد پردههایش را کنار نزند، من به امید خدا خودم آنها را پاره خواهم کرد.
من از این خرقهٔ سالوس به در خواهم شد
تَرکِ عمّامه و دستار و ردا خواهم کرد
هوش مصنوعی: من از این لباس ریاکاری و تظاهر خارج میشوم و دیگر از عمامه و دستار و ردا استفاده نخواهم کرد.
گفتیم مطرب الحمد که در کشور خویش
آن وظیفه که مرا هست ادا خواهم کرد
هوش مصنوعی: گفتیم ای نوازنده، سپاس برای اینکه در سرزمین خودم، وظیفهای که بر عهده دارم را به درستی انجام خواهم داد.
منعِ زاهد سببِ خوردنِ مِیْ شد ورنه
مُحتَسِب گوید اگر مستی، ابا خواهم کرد
هوش مصنوعی: ممنوعیت زاهد باعث شد که به نوشیدن شراب روی بیاورم، وگرنه نگهبانِ رستگاری میگوید اگر کسی مست شود، من او را منع خواهم کرد.
نه ز همسایه، که از سایهٔ خود میترسم
دوری از سایهٔ این جنسِ دو پا خواهم کرد
هوش مصنوعی: من از سایهٔ خودم میترسم و نه از همسایه، به همین دلیل تصمیم دارم از نزدیکی به این موجودات انسانی دوری کنم.
گفتم «ایران رود هر وقت تو آن وقت بیا»
در سرِ وعده من ای مرگ وفا خواهم کرد
هوش مصنوعی: در گفتوگویم با کسی به او میگویم که وقتی ایران بیاید، من هم در آن زمان به وعدهام وفا میکنم و البته در این میان به یاد مرگ هم هستم.