گنجور

شمارهٔ ۴۴ - کوی میکده

به کوی میکده هرکس که رفت باز آمد
ز قید هستی این نشئه بی‌نیاز آمد
هزار شکر که ایران چو کبک زخمی باز
برون ز پنجه شاهین و شاهباز آمد
بگو که پنهان گردند قاطعان طریق
از آنکه قافلهٔ دزد رفته باز آمد
مدرس از ره ترکیه و حجاز و عراق
دوباره چون شتر لوک بی‌جهاز آمد
چه احترام بر آن حاجی است مرد مرا
که بی‌وضو سوی حج رفت و بی‌نماز آمد
میان دیو و سلیمان چه امتیاز که رفت
سوی سبا و ز کف داد امتیاز آمد
برفت کاش مساوات بر نمی‌گردید
که مشت ما بر بیگانه کرد باز آمد
وکیل یزد چه گودرز فاتحی وافور
به کف گرفته چه گرزی و چون گراز آمد
ز من بگوی به لوطی غلامحسین دگر
مگیر معرکه یک مشت حقه‌باز آمد
فدای سرو که چون تن به زیر بار نداد
گَهِ نمایش آزاد و سرفراز آمد
به نی بگوی که از ناله در خود آتش زن
که عارف همچو تو نالان به سوز و ساز آمد

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

به کوی میکده هرکس که رفت باز آمد
ز قید هستی این نشئه بی‌نیاز آمد
هوش مصنوعی: هر کسی که به میکده برود و تجربه‌ای از آنجا کسب کند، از بندهای دنیوی رها می‌شود و به آزادی و بی‌نیازی دست پیدا می‌کند.
هزار شکر که ایران چو کبک زخمی باز
برون ز پنجه شاهین و شاهباز آمد
هوش مصنوعی: هزاران بار سپاس که ایران مانند کبک زخمی، دوباره از چنگال شاهین و شاهباز رهایی یافته و آزاد شده است.
بگو که پنهان گردند قاطعان طریق
از آنکه قافلهٔ دزد رفته باز آمد
هوش مصنوعی: بگو که افرادی که راه را می‌شناسند، از آن کسانی که دزدان فرار کرده‌اند، پنهان شوند.
مدرس از ره ترکیه و حجاز و عراق
دوباره چون شتر لوک بی‌جهاز آمد
هوش مصنوعی: معلم از مسیرهای ترکیه، حجاز و عراق به خانه برگشت و مانند شتری که بدون بار و چمدان آمده باشد، به نظر می‌رسید.
چه احترام بر آن حاجی است مرد مرا
که بی‌وضو سوی حج رفت و بی‌نماز آمد
هوش مصنوعی: این بیت به نوعی به اهمیت و احترام شخصی اشاره دارد که با وجود نداشتن شرایط مناسب، خود را به سفر حج می‌برد و پس از بازگشت، همچنان به زندگی خود ادامه می‌دهد. به عبارتی، ارزش و کرامت او به دلیل عزم و اراده‌اش در پی گرفتن یک سفر معنوی و مقدس، مورد ستایش قرار می‌گیرد، حتی اگر به برخی از اصول مذهبی توجه نکرده باشد.
میان دیو و سلیمان چه امتیاز که رفت
سوی سبا و ز کف داد امتیاز آمد
هوش مصنوعی: در بین دیو و سلیمان چه تفاوتی وجود دارد که وقتی به سوی سبا رفت، امتیاز خود را از دست داد؟
برفت کاش مساوات بر نمی‌گردید
که مشت ما بر بیگانه کرد باز آمد
هوش مصنوعی: اگر عدالت و برابری از بین نمی‌رفت و به حالت اولیه بازمی‌گشت، دیگر نیازی نبود که ما دست‌مان را بر روی بیگانگان بلند کنیم.
وکیل یزد چه گودرز فاتحی وافور
به کف گرفته چه گرزی و چون گراز آمد
هوش مصنوعی: وکیل یزد به عنوان یک قهرمان و پیروز با قدرت و شهامت ایستاده است. او در دست خود یک وافور دارد و آماده است تا برای دفاع از خود و دیگران بجنگد، در حالی که دشمن همچون گراز به سمت او می‌آید.
ز من بگوی به لوطی غلامحسین دگر
مگیر معرکه یک مشت حقه‌باز آمد
هوش مصنوعی: به او بگو که دیگر به لوتی غلامحسین نیندیشد و به میدان نیاید، چون یک عده حقه‌باز و فریبکار آمده‌اند.
فدای سرو که چون تن به زیر بار نداد
گَهِ نمایش آزاد و سرفراز آمد
هوش مصنوعی: من تسلیم سرو زیبایی می‌شوم که با وجود فشارها و سختی‌ها، هرگز خم به ابرو نیاورد و همیشه با قدرت و افتخار در معرض نمایش قرار گرفت.
به نی بگوی که از ناله در خود آتش زن
که عارف همچو تو نالان به سوز و ساز آمد
هوش مصنوعی: به نی بگو که از ناله‌اش آتش بر افروز، زیرا عارفی مانند تو در حال ناله و سوز و ساز آمده است.