شمارهٔ ۳۲ - دل خوار کرد
دل خوار کرد در بر هر خار و خس مرا
نگذاردم به حال خود این بوالهوس مرا
از بس که غم کشیده مرا سر به زیر پر
خوشتر ز عالمی شده کنج قفس مرا
پرسد طبیب درد دلم را چه گویمش
چون نیست اهل درد همین درد بس مرا
با هرکسی ز مهر زدم دم چو خود نبود
اهل وفا نگشت یکی دادرس مرا
مستم رها کنید بگریم به حال خویش
مست آنقدر نیم که بگیرد عسس مرا
چون نورسیدهام ز ره ای پیر میفروش
از آن شراب کال یکی کام رس مرا
چنگی به دل نمیزندم نغمههای عود
ای تار و نی شوید دمی همنفس مرا
گفتم که بد معرفی عارف شدی و گفت
«این نام نیک تا ابدالدهر بس مرا!»
شمارهٔ ۳۱ - خیال عشق: خیال عشق تو از سر به در نمیآیدشمارهٔ ۳۳ - حال دل: حال دل با تو مرا اشک بصر میگوید
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دل خوار کرد در بر هر خار و خس مرا
نگذاردم به حال خود این بوالهوس مرا
هوش مصنوعی: دل مرا به خاطر هر مشکل و رنجی که داشتم، زخم کرد و دیوانهوار نمیگذارد تنها باشم.
از بس که غم کشیده مرا سر به زیر پر
خوشتر ز عالمی شده کنج قفس مرا
هوش مصنوعی: به خاطر تمام غمهایی که متحمل شدم، به گونهای سر به زیر و آرام شدهام که حتی در گوشه قفس هم خوشحالتر از زندگی در دنیای بیرون به نظر میآیم.
پرسد طبیب درد دلم را چه گویمش
چون نیست اهل درد همین درد بس مرا
هوش مصنوعی: طبیب از من میپرسد که دردم چیست، اما چه بگویم وقتی او خودش زخمخورده نیست و دردهایم برایش بیمعناست.
با هرکسی ز مهر زدم دم چو خود نبود
اهل وفا نگشت یکی دادرس مرا
هوش مصنوعی: هرگاه با کسی از عشق صحبت کردم و او شایستهی وفا نبود، هیچیک از آنها نتوانستند به من کمک کنند.
مستم رها کنید بگریم به حال خویش
مست آنقدر نیم که بگیرد عسس مرا
هوش مصنوعی: من در حالت مستی هستم و از شما میخواهم که مرا آزاد بگذارید تا به حال خودم بگریم. من آنقدر مست نیستم که نگهبان به راحتی مرا بگیرد.
چون نورسیدهام ز ره ای پیر میفروش
از آن شراب کال یکی کام رس مرا
هوش مصنوعی: من تازه به دنیا آمدهام و از تو، ای پیر میفروش، میخواهم که یک لیوان از آن شراب نارس به من بدهی تا کامم را شیرین کند.
چنگی به دل نمیزندم نغمههای عود
ای تار و نی شوید دمی همنفس مرا
هوش مصنوعی: نغمههای عود به دل نمینشیند، ای تار و نی، کمی با من همصحبت شو.
گفتم که بد معرفی عارف شدی و گفت
«این نام نیک تا ابدالدهر بس مرا!»
هوش مصنوعی: به او گفتم که به درستی خود را معرفی نکردهای، او در پاسخ گفت: «این نام خوب تا همیشه برای من کافیست!»