شمارهٔ ۲۷ - ناله مرغ
نالهٔ مرغِ اسیر این همه بهرِ وطن است
مَسلَکِ مرغِ گرفتارِ قفس همچو من است
همّت از بادِ سحر میطلبم گر ببرد
خبر از من به رفیقی که به طَرفِ چمن است
فکری ای هموطنان در رَهِ آزادیِ خویش
بنمایید که هرکس نکند، مثلِ من است
خانهای کو شود از دستِ اَجانِب آباد
ز اشک ویران کُنَش آن خانه که بِیتُالحَزَن است
جامهای کو نشود غَرقه به خون بهرِ وطن
بِدَر آن جامه که ننگِ تن و کم از کفن است
جامهٔ زن به تن اولیتر اگر آید غیر
ز آنکه بیچاره در این مملکت امروز زن است
آن کسی را که در این مُلک سلیمان کردیم
ملت امروز یقین کرد که او اَهرِمَن است
همه اشراف بهوصلت خوش همچون خسرو
رنجبر در غمِ هجران تو چون کوهکن است
عارف از حزبِ دموکرات خلاصی چون مور
مَطَلَب ز آنکه خلاصیِ تو اندر لگن است
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
نالهٔ مرغِ اسیر این همه بهرِ وطن است
مَسلَکِ مرغِ گرفتارِ قفس همچو من است
هوش مصنوعی: صدای ناله و غمگینی پرندهای که در قفس اسیر است، تنها به خاطر عشق به میهنش است. سرنوشت و مسیر من هم شبیه به همین پرنده گرفتار در قفس است.
همّت از بادِ سحر میطلبم گر ببرد
خبر از من به رفیقی که به طَرفِ چمن است
هوش مصنوعی: من از نسیم سحر کمک میخواهم تا اگر خبری از من دارد، به دوستی که در کنار گلها است برساند.
فکری ای هموطنان در رَهِ آزادیِ خویش
بنمایید که هرکس نکند، مثلِ من است
هوش مصنوعی: ای هموطنان، کمی درباره آزادی خودتان فکر کنید. اگر کسی به این موضوع توجه نکند، مانند من خواهد بود.
خانهای کو شود از دستِ اَجانِب آباد
ز اشک ویران کُنَش آن خانه که بِیتُالحَزَن است
هوش مصنوعی: خانهای که از دست بیگانگان خراب شده، با اشک میتواند احیا شود؛ اما آن خانه که محل اندوه است، ویران خواهد شد.
جامهای کو نشود غَرقه به خون بهرِ وطن
بِدَر آن جامه که ننگِ تن و کم از کفن است
هوش مصنوعی: لباسی که به خون وطن آغشته نشود، ارزشی ندارد و بهتر است که انسان در آن لباس که ننگ آور است، کمتر از کفن برایش اعتبار قائل باشد.
جامهٔ زن به تن اولیتر اگر آید غیر
ز آنکه بیچاره در این مملکت امروز زن است
هوش مصنوعی: اگر بگوییم که پوشش زن برایش مناسبتر است، درستتر از این است که بگوئیم زن در این سرزمین امروز در وضعیتی سخت و نابهسامان به سر میبرد.
آن کسی را که در این مُلک سلیمان کردیم
ملت امروز یقین کرد که او اَهرِمَن است
هوش مصنوعی: کسی که در این سرزمین به مقام سلیمان دست یافته، امروز مردم به یقین باور دارند که او دیو و شر است.
همه اشراف بهوصلت خوش همچون خسرو
رنجبر در غمِ هجران تو چون کوهکن است
هوش مصنوعی: همهی اشراف و افراد بزرگ به وصال و نزدیک شدن به تو خوشحالاند، ولی مانند خسرو رنجبر، در غم دوری و جداییات بیشتر از یک کوهکن تحمل میکنند.
عارف از حزبِ دموکرات خلاصی چون مور
مَطَلَب ز آنکه خلاصیِ تو اندر لگن است
هوش مصنوعی: عارف به دلیل وابستگی به حزب دموکرات، نمیتواند از مشکلاتش رهایی یابد؛ چون مانند یک مورچه، آگاهیاش از حقیقت کم است و نمیداند که رهایی واقعیاش در جای دیگری نهفته است.
آهنگ ها
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
"ضربی عشاق"
با صدای شاهرخ (آلبوم یادوارهٔ عارف قزوینی (عشاق ۲))
"(۰۹:۵۳ - ۱۰:۳۱) گوینده: آذرپژوهش سرایندگان اشعار متن برنامه: عارف قزوینی (غزل)"
(آلبوم گلهای رنگارنگ » شمارهٔ ۵۳۱)
حاشیه ها
1401/08/14 14:11
متین میرزائی
ای داد ..
1402/02/13 22:05
علیرضا رجبی
باسلام متاسفانه بیت ششم_ هشتم و نهم این شعر در کتاب فارسی3 دوره دوم متوسطه حذف شده و همچنین احتمال دارد که در سال آینده به کلی این شعر حذف شود