گنجور

شمارهٔ ۲۱ - غم چشم

به رغم چشم تو بی‌پا من از شراب شدم
خدا خراب کند خانه‌ات خراب شدم
فروخت خرقه و شیخ آب آتشین می‌خواست
میان میکده من از خجالت آب شدم
ز دست هجر تو لبریزِ گریه‌ام چه کنم
ز پای تا سر و سر تا به پا سحاب شدم
چو ماه روی تو از ابر زلف بیرون شد
قسم به موی تو بیزار ز آفتاب شدم
مرا در آتش هجران گداختی یک عمر
چه شد که این همه مستوجب عذاب شدم
اگرچه بی‌گنهم می‌کشد ولیک خوشم
که در عداد شهیدانش انتخاب شدم
سؤال کرد ز من: عارف از پری‌رویان
وفا چه دیدی؟ من عاجز از جواب شدم

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

به رغم چشم تو بی‌پا من از شراب شدم
خدا خراب کند خانه‌ات خراب شدم
هوش مصنوعی: به خاطر نگاه زیبای تو، بی‌دست و پا و بی‌نوا شدم. کاش که معشوقه‌ات به زیان من، خانه‌ات را خراب کند.
فروخت خرقه و شیخ آب آتشین می‌خواست
میان میکده من از خجالت آب شدم
هوش مصنوعی: شیخ لباس خود را فروخت و در عوض به آتش و آب نیاز داشت. من که در میکده خودم بودم، از خجالت احساس کردم که آب شوم.
ز دست هجر تو لبریزِ گریه‌ام چه کنم
ز پای تا سر و سر تا به پا سحاب شدم
هوش مصنوعی: به خاطر دوری تو، چنان پر از اشک و غم هستم که نمی‌دانم چه کنم. از سر تا پا، همچون ابر شدم و در حال باریدن هستم.
چو ماه روی تو از ابر زلف بیرون شد
قسم به موی تو بیزار ز آفتاب شدم
هوش مصنوعی: وقتی که چهره‌ات مانند ماه از پشت ابرهای زلف بیرون آمد، به موهای تو قسم می‌خورم که از آفتاب بیزار شدم.
مرا در آتش هجران گداختی یک عمر
چه شد که این همه مستوجب عذاب شدم
هوش مصنوعی: تو با درد فراق، مرا سال‌ها سخت آزار دادی. حالا نمی‌دانم چه شده که اینقدر مستحق عذاب شدم.
اگرچه بی‌گنهم می‌کشد ولیک خوشم
که در عداد شهیدانش انتخاب شدم
هوش مصنوعی: هرچند که بی‌گناه هستم و به ناحق کشته می‌شوم، اما خوشحالم که در جمع شهیدان قرار گرفتم.
سؤال کرد ز من: عارف از پری‌رویان
وفا چه دیدی؟ من عاجز از جواب شدم
هوش مصنوعی: سوالی از من کرد که عارفان درباره‌ی کسانی که زیبایی پری‌سان دارند چه نظری دارند؟ من از پاسخ دادن ناتوان شدم.