گنجور

شمارهٔ ۹

ازین سپس من و کنجی و دلبری چون حور
دگر بس است مرا صحبت هپور و چپور
تو باشی و من و من باشم و تو شیشه می
کمانچه باشد و نی تار و تنبک و تنبور
به می مصالحه کردیم چشمه کوثر
برو به کار خود ای واعظ تفنن جور!
شمارهٔ ۸ - فلفلحلحلح: غزل «فلفلحلحح» همان غزلی ست که به جهت حضرت آیة الله کردستانی از بین راه که به طهران می آمدم ساخته (۱۳۴۱ ق) و از همدان در ضمن کاغذی که به ایشان نوشته بودم به سنندج فرستادم. ولی سابقه دادن به این غزل ده مرتبه زحمتش بیشتر از نوشتن آن است: با آیة الله به تماشای حوالی رفته بودیم که پیرمردی عامی و بیابانی دیدیم که خبرهای غریب می‌گفت، از جمله این که چهل شب در قبرستان کهنه‌ای که روز نیز جنبنده و جاندار از آن گذر ندارد، مشغول بعضی اوراد و اذکار بوده است. خود آیة الله که منکر تاثیر منتر و طلسمات بود معلوم شد بسی از اینها دانسته و حتی در شبهای خوفناک خوانده است و بسیاری از آنها را خواند که من تنها کلمهٔ «فلفلحلحح» را به خاطر سپردم. قطب الاسلام یک ملای پیرمرد بدبخت و شریفی است که اغلب علمای کردستان که امروز هر کدام عنوانی دارند شاگرد این بدبخت بوده‌اند ولی امروز از کثرت پریشانی جزئی امورات زندگانیش را آیة الله اداره می کند. خود آیة الله هم بیشتر تحصیلاتش پیش قطب بوده است علت بدبختیش این است، که طبعا آزادیخواه و متجدد بوده در اول مشروطه هم تاسیس مدرسهٔ جدیدی کرده است البته یک همچو ملائی بودنش به جهت دیگران خیلی اسباب ضرر است، پس به همین جهات عموم علما او را تکفیر کرده از آن وقت هم دیگر نتوانسته است کمر راست کند. روزی در مجلس او حکایت منقلی پیش آمد که چهار پنج نفر نتوانستند یک منقل آتش کنند پس اگر در غزل به شعری که منقل قطب الاسلام در اوست برسید بدانید مقصود چیست.شمارهٔ ۱۰: نامه من برت از کان شفا می‌آید

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ازین سپس من و کنجی و دلبری چون حور
دگر بس است مرا صحبت هپور و چپور
هوش مصنوعی: از این به بعد، من و کنجی و دلبری مانند حوری کافی است، دیگر صحبت با هپور و چپور برایم معنی ندارد.
تو باشی و من و من باشم و تو شیشه می
کمانچه باشد و نی تار و تنبک و تنبور
هوش مصنوعی: در اینجا اشاره به حالتی است که دو نفر در کنار هم هستند و با همدیگر دوست و صمیمی‌اند. وجود آنها به تنهایی کافی است و در کنار هم می‌توانند به موسیقی و شادی بپردازند. وسایل موسیقی مانند کمانچه، نی، تار، تنبک و تنبور نمادی از لحظات شاد و دلپذیر است که در کنار هم تجربه می‌کنند.
به می مصالحه کردیم چشمه کوثر
برو به کار خود ای واعظ تفنن جور!
هوش مصنوعی: ما در نوشیدن شراب با هم کنار آمدیم، ای واعظ، برو سراغ کار خودت و از تلخی‌ها و سختی‌ها فاصله بگیر!