گنجور

شمارهٔ ۸ - فلفلحلحلح

غزل «فلفلحلحح» همان غزلی ست که به جهت حضرت آیة الله کردستانی از بین راه که به طهران می آمدم ساخته (۱۳۴۱ ق) و از همدان در ضمن کاغذی که به ایشان نوشته بودم به سنندج فرستادم. ولی سابقه دادن به این غزل ده مرتبه زحمتش بیشتر از نوشتن آن است: با آیة الله به تماشای حوالی رفته بودیم که پیرمردی عامی و بیابانی دیدیم که خبرهای غریب می‌گفت، از جمله این که چهل شب در قبرستان کهنه‌ای که روز نیز جنبنده و جاندار از آن گذر ندارد، مشغول بعضی اوراد و اذکار بوده است. خود آیة الله که منکر تاثیر منتر و طلسمات بود معلوم شد بسی از اینها دانسته و حتی در شبهای خوفناک خوانده است و بسیاری از آنها را خواند که من تنها کلمهٔ «فلفلحلحح» را به خاطر سپردم. قطب الاسلام یک ملای پیرمرد بدبخت و شریفی است که اغلب علمای کردستان که امروز هر کدام عنوانی دارند شاگرد این بدبخت بوده‌اند ولی امروز از کثرت پریشانی جزئی امورات زندگانیش را آیة الله اداره می کند. خود آیة الله هم بیشتر تحصیلاتش پیش قطب بوده است علت بدبختیش این است، که طبعا آزادیخواه و متجدد بوده در اول مشروطه هم تاسیس مدرسهٔ جدیدی کرده است البته یک همچو ملائی بودنش به جهت دیگران خیلی اسباب ضرر است، پس به همین جهات عموم علما او را تکفیر کرده از آن وقت هم دیگر نتوانسته است کمر راست کند. روزی در مجلس او حکایت منقلی پیش آمد که چهار پنج نفر نتوانستند یک منقل آتش کنند پس اگر در غزل به شعری که منقل قطب الاسلام در اوست برسید بدانید مقصود چیست.

خواهم از راه خرابات فلفلحلحلح
طی کنم راه سماوات فلفلحلحلح
آیة الله بُوَد پیرِ من و مُرشِدِ من
فارغ از ذکرم و آیات فلفلحلحلح
هیچ بی‌یاد تو غفلت نتوانم کردن
به خدا در همه اوقات فلفلحلحلح
راه آورد سنندج بر یاران برمش
از تو این تحفه به سوغات فلفلحلحلح
ذکر تسبیح و فلفلحلح و سجادهٔ شیخ
نیست جز وهم و خرافات فلفلحلحلح
از فلفلحلح اگر کف به لب آری هرگز
نشود دفع بلیات فلفلحلحلح
دارم امید شود ز اهل عمایم ننگین
دامن دار مکافات فلفلحلحلح
منتظر جز عمل زشت نباشید ز شیخ
هست اعمال به نیات فلفلحلحلح
کی ببینم که در مسجد جامع گشته
ریش و عمامه کراوات فلفلحلحلح
مستقل خواهی اگر منقل قطب الاسلام
در پس پردهٔ هیهات فلفلحلحلح
دردریات ببافم من از این پس که شده است
دردریات ادبیات فلفلحلحلح

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

غزل «فلفلحلحح» همان غزلی ست که به جهت حضرت آیة الله کردستانی از بین راه که به طهران می آمدم ساخته (۱۳۴۱ ق) و از همدان در ضمن کاغذی که به ایشان نوشته بودم به سنندج فرستادم. ولی سابقه دادن به این غزل ده مرتبه زحمتش بیشتر از نوشتن آن است: با آیة الله به تماشای حوالی رفته بودیم که پیرمردی عامی و بیابانی دیدیم که خبرهای غریب می‌گفت، از جمله این که چهل شب در قبرستان کهنه‌ای که روز نیز جنبنده و جاندار از آن گذر ندارد، مشغول بعضی اوراد و اذکار بوده است. خود آیة الله که منکر تاثیر منتر و طلسمات بود معلوم شد بسی از اینها دانسته و حتی در شبهای خوفناک خوانده است و بسیاری از آنها را خواند که من تنها کلمهٔ «فلفلحلحح» را به خاطر سپردم. قطب الاسلام یک ملای پیرمرد بدبخت و شریفی است که اغلب علمای کردستان که امروز هر کدام عنوانی دارند شاگرد این بدبخت بوده‌اند ولی امروز از کثرت پریشانی جزئی امورات زندگانیش را آیة الله اداره می کند. خود آیة الله هم بیشتر تحصیلاتش پیش قطب بوده است علت بدبختیش این است، که طبعا آزادیخواه و متجدد بوده در اول مشروطه هم تاسیس مدرسهٔ جدیدی کرده است البته یک همچو ملائی بودنش به جهت دیگران خیلی اسباب ضرر است، پس به همین جهات عموم علما او را تکفیر کرده از آن وقت هم دیگر نتوانسته است کمر راست کند. روزی در مجلس او حکایت منقلی پیش آمد که چهار پنج نفر نتوانستند یک منقل آتش کنند پس اگر در غزل به شعری که منقل قطب الاسلام در اوست برسید بدانید مقصود چیست.
هوش مصنوعی: غزل «فلفلحلحح» به یاد حضرت آیة الله کردستانی نوشته شده است، زمانی که من از همدان به تهران سفر می‌کردم. این غزل را از طریق نامه‌ای که به ایشان نوشتم، به سنندج فرستادم. اما نوشتن آن غزل بسیار ساده‌تر از توضیح و ارائه آن به دیگران است. به یاد دارم که یک روز به همراه آیة الله به اطراف رفته بودیم و در آنجا با یک پیرمرد عامی که خبرهای عجیبی نقل می‌کرد، روبه‌رو شدیم. او از چهل شب عبادتی در قبرستانی که کسی در روز از آن عبور نمی‌کند، صحبت می‌کرد. علی‌رغم اینکه آیة الله به تاثیر ادعیه و طلسمات اعتقادی نداشت، اما به نظر می‌رسید که تجربه‌هایی از این قبیل دارد و شماری از این اوراد را نیز خوانده است. من تنها عبارت «فلفلحلحح» را از آن گفت‌وگو به خاطر سپردم. قطب الاسلام، یک عالم آسیب‌دیده و پیرمرد شریفی است که خیلی از علمای کردستان که امروز شناخته شده هستند، شاگرد او بوده‌اند. او به دلیل جنبه‌های مختلف زندگی‌اش نیازمند کمک بود و متأسفانه شرائطی برای او پیش آمد که دیگر نتوانست به زندگی عادی خود ادامه دهد. روزی در جمع او صحبت از منقلی شد که چند نفر نمی‌توانستند آن را آتش کنند. اگر در غزل به شعری دربارهٔ منقل قطب الاسلام برسید، بدانید که منظور خاصی دارد.
خواهم از راه خرابات فلفلحلحلح
طی کنم راه سماوات فلفلحلحلح
هوش مصنوعی: می‌خواهم از طریق میخانه و با شتاب، به آسمان‌ها برسم.
آیة الله بُوَد پیرِ من و مُرشِدِ من
فارغ از ذکرم و آیات فلفلحلحلح
هوش مصنوعی: این بیت به رابطه ارادی و معنوی شاعر با یک عالم دینی اشاره دارد. شاعر از شخصیت و مقام آن فرد با احترامی خاص یاد می‌کند و نشان می‌دهد که حتی در نبود ذکر و یاد خدا، ارتباطی عمیق و هدایت‌گرانه با او دارد. این بیانگر این است که وجود این فرد به عنوان یک راهنما و مرشد، برای شاعر بسیار بااهمیت و ارزشمند است.
هیچ بی‌یاد تو غفلت نتوانم کردن
به خدا در همه اوقات فلفلحلحلح
هوش مصنوعی: هیچ وقت نمی‌توانم از تو غافل باشم، به خدا در تمامی لحظات همیشه به یاد تو هستم.
راه آورد سنندج بر یاران برمش
از تو این تحفه به سوغات فلفلحلحلح
هوش مصنوعی: سنندج به دوستانم می‌گوید که از تو این هدیه را به عنوان سوغات آورده‌ام.
ذکر تسبیح و فلفلحلح و سجادهٔ شیخ
نیست جز وهم و خرافات فلفلحلحلح
هوش مصنوعی: ذکر و تسبیح و انجام عبادات تنها به خاطر زیبایی‌های ظاهری و بدون درک واقعی آنها، چیزی جز خیالات و خرافات نیست.
از فلفلحلح اگر کف به لب آری هرگز
نشود دفع بلیات فلفلحلحلح
هوش مصنوعی: اگر از فلفل تند بخوری و لبت به کف بیفتد، هرگز نمی‌توانی مشکلات را دفع کنی.
دارم امید شود ز اهل عمایم ننگین
دامن دار مکافات فلفلحلحلح
هوش مصنوعی: امید دارم که از کسانی که در کارهای ناپسند مشغولند، شرمنده نشوم و عواقب بد رفتارشان به من نرسد.
منتظر جز عمل زشت نباشید ز شیخ
هست اعمال به نیات فلفلحلحلح
هوش مصنوعی: منتظر هیچ چیزی جز کارهای ناپسند از افراد، به ویژه شیخ‌ها نباشید؛ زیرا اعمال و کارها به نیات افراد بستگی دارد.
کی ببینم که در مسجد جامع گشته
ریش و عمامه کراوات فلفلحلحلح
هوش مصنوعی: کی می‌توانم ببینم که در مسجد جامع، ریش و عمامه به کراوات تغییر داده شده است؟
مستقل خواهی اگر منقل قطب الاسلام
در پس پردهٔ هیهات فلفلحلحلح
هوش مصنوعی: اگر می‌خواهی مستقل باشی، باید از سختی‌ها و چالش‌ها عبور کنی و در عین حال، به معنویات و ارزش‌های خود پایبند بمانی، حتی اگر در محیطی پیچیده و ناپایدار قرار داشته باشی.
دردریات ببافم من از این پس که شده است
دردریات ادبیات فلفلحلحلح
هوش مصنوعی: از این پس می‌خواهم در دریاها بافته‌هایی ایجاد کنم، چون حالا در این دریا، ادبیات و هنر به هم آمیخته شده‌اند.