گنجور

شمارهٔ ۱۰

نامه من برت از کان شفا می‌آید
محترم دار که این نامه ز ما می‌آید
از سیه‌کاری من گشته گریزان از من
شکوه‌ها دارد و در پیش شما می‌آید
گر بگوید سخن بی سر و پا گوش مکن
که به غمازی ما باد صبا می‌آید
هرکه پرسد ز که این نامه رسیده است بگو
از شهنشه منش بی سر و پا می‌آید
بوی مهر از تو گمان کرده که می‌آید لیک
دید وقتی که نیامد به صدا می‌آید
بوی عشق آید باز از من اگر یک روزی
دیدم از جنس بشر بوی وفا می‌آید
چون به دربار شه عشق رسی کرنش کن
کاندر آنجا به ادب شاه و گدا می‌آید
رخ نماید برباید دل و آید اما
با دوصد عشوه به یغما بر ما می‌آید
به کجا رو کنم از دست خیالت هرجا
رخت بربندم با من همه‌جا می‌آید
اندرین کوه که من کرده مکان موسی اگر
آید آنجا ز کف افکنده عصا می‌آید
عارف آید برت آن روز که صد سجده شکر
جای آری و بگویی: «به خدا می‌آید»!

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

نامه من برت از کان شفا می‌آید
محترم دار که این نامه ز ما می‌آید
هوش مصنوعی: نامه‌ای که برای تو ارسال شده است از منبعی پاک و شفابخش می‌آید. لطفاً این نامه را با احترام بپذیر چرا که از سوی من نوشته شده است.
از سیه‌کاری من گشته گریزان از من
شکوه‌ها دارد و در پیش شما می‌آید
هوش مصنوعی: به خاطر رفتار بد من، دیگران از من دوری می‌کنند و با شکایت از من پیش شما می‌آیند.
گر بگوید سخن بی سر و پا گوش مکن
که به غمازی ما باد صبا می‌آید
هوش مصنوعی: اگر کسی حرف بی‌معنا و نامفهوم بزند، به آن توجه نکن، زیرا خبرهایی از عشق و دلتنگی به گوش می‌رسد.
هرکه پرسد ز که این نامه رسیده است بگو
از شهنشه منش بی سر و پا می‌آید
هوش مصنوعی: هر کس بپرسد که این نامه از چه کسی فرستاده شده، بگو از شاهزاده‌ای است که بی‌سر و پا می‌آید.
بوی مهر از تو گمان کرده که می‌آید لیک
دید وقتی که نیامد به صدا می‌آید
هوش مصنوعی: بوی محبت از تو به مشام می‌رسد و این باعث می‌شود فکر کنم که به زودی خواهی آمد؛ اما وقتی که دیدم که نمی‌آیی، صدا و ندا به وجود می‌آید.
بوی عشق آید باز از من اگر یک روزی
دیدم از جنس بشر بوی وفا می‌آید
هوش مصنوعی: اگر روزی عشق دوباره در وجود من زنده شود، حتماً نشانه‌ای از وفا از انسان‌ها حس خواهم کرد.
چون به دربار شه عشق رسی کرنش کن
کاندر آنجا به ادب شاه و گدا می‌آید
هوش مصنوعی: زمانی که به محضر محبوب و عاشقانه می‌رسی، با احترام و فروتنی رفتار کن؛ زیرا در آن مکان، آداب و احترام برای همه، چه شاه و چه گدا، لازم است.
رخ نماید برباید دل و آید اما
با دوصد عشوه به یغما بر ما می‌آید
هوش مصنوعی: چهره‌ای زیبا خود را نشان می‌دهد و دل‌ها را می‌رباید، اما با چشمان هزار رنگ و ناز و کرشمه، به سمت ما می‌آید و همه چیز را از ما می‌برد.
به کجا رو کنم از دست خیالت هرجا
رخت بربندم با من همه‌جا می‌آید
هوش مصنوعی: نمی‌دانم به کجا بروم، چون فکر تو همیشه همراه من است. هر جا که بروم، خاطره‌ات مرا رها نمی‌کند.
اندرین کوه که من کرده مکان موسی اگر
آید آنجا ز کف افکنده عصا می‌آید
هوش مصنوعی: در این کوهی که من منزل گزایده‌ام، اگر موسی به آنجا بیاید، عصایش از دستش به زمین می‌افتد.
عارف آید برت آن روز که صد سجده شکر
جای آری و بگویی: «به خدا می‌آید»!
هوش مصنوعی: عارف زمانی به سراغ تو می‌آید که تمام وجودت را با شکرگزاری و سجده پر کنی و در دل بگویی که هیچ چیز جز خدا نمی‌تواند بهت کمک کند.