شمارهٔ ۴ - رونوشت از خط زیبای عارف
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
حاشیه ها
عارف پیرامون این غزل نوشته است: «در بیست و ششم خرداد ۱۳۰۷ بر حسب درخواست و خواهش روسای مدرسهٔ آمریکایی در تهران قرار شده بود آقای تقیزاده در جشن فارغالتحصیلهای مدرسهٔ آمریکایی همدان حضور داشته باشد. چون باز هم یکی از دیپلمهها منصورخان پسر دکتر بدیعالحکما بود خطابهای که اساساً برای تبریک درود و عرض تشکر در حضور ایشان در این جشن بود نوشته ولی به واسطهٔ تعریف بیپایان از عملیات درخشان زمامداران وقت به قدری فضای خطابه را تنگ و تاریک کرده بود که دریچهای که اسم تقیزاده هم بتواند از آنجا سر به در کرده ورود خود را در همدان به حاضرین و مدعوین در فضای مدرسه اعلان کند باقی نگذاشته چون قبلاً بنا به میل آقای دکتر بایستی از نظر من بگذرد و خود من هم جزء مدعوین بودم، حس آزادیخواهی من و سابقهٔ آزادیخواهی تقیزاده مرا واداشت چند سطری آنچه به نظرم میرسد راجع به ایشان اضافه کرده به علاوه غزلی هم بسازم که بعد از خطابه، یا پیش از آن بخوانند ولی خوانده نشد. از دکتر پرسیدم. گفت: «فردا شب که عدهای به شام دعوت دارند خواهند خواند.» معلوم شد روح محافظهکاری یا ملاحظه از آخوندها برای یکی دو شعر آن، دکتر و روسای مدرسه را دچار زحمت خیال کرده است.
شب دوم که مهمانی خیلی مفصل و آبرومندی که در همدان هیچ سابقه نداشته است قریب ۳۰۰ نفر ایرانی و اروپایی به افتخار ورود تقیزاده در سر میز حضور داشتند. معلوم شد میخواهد غزل را به استثنای دو سه شعر آن که روح غزل و اساساً برای همان دو سه شعر ساخته شده است بخواند. من با کمال دلتنگی موافقت کرده به اصرار دکتر خودم قرار شد بخوانم. بعد از صرف شام و نطق مفصل رئیس مدرسه و مختصر نطق تقیزاده با سینهٔ تنگ نفسگرفته خوانده خیلی هم دست زدند.»