رباعی شمارهٔ ۱۴
دل باز چو بر دام غم عشق آویخت
صبر آمد و گفت خون غم خواهم ریخت
بس برنامد که دامن اندر دندان
از دست غم آخر به تک پای گریخت
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب شعری: رباعی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دل باز چو بر دام غم عشق آویخت
صبر آمد و گفت خون غم خواهم ریخت
هوش مصنوعی: دل باز شد و در دام غم عشق گرفتار شد، صبر به او نزدیک آمد و گفت: من خون غم را میریزم.
بس برنامد که دامن اندر دندان
از دست غم آخر به تک پای گریخت
هوش مصنوعی: زن جوان که به خاطر مشکلات و غمهای زندگی به تنگ آمده بود، در پایان ناامیدانه از تمام آنها فرار کرد و تنها با یک پای خود به سمت آزادی رفت.