گنجور

شمارهٔ ۶۵ - مطایبه

حاجبت رگ ز دست دانستم
از چه معنی از آنکه محرورست
رگ زند هرکه او بود محرور
عذر عذرت مخواه معذورست
خیری خانه گر خراب شدست
غم مخور تابحانه معمورست
من ز خیری به تابخانه شوم
که نه من لنگم و نه ره دورست

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

حاجبت رگ ز دست دانستم
از چه معنی از آنکه محرورست
هوش مصنوعی: من از این که دستم را به حجاب تو سپردم، فهمیدم که این نشانه‌ی بی‌قراری و عشق عمیق است.
رگ زند هرکه او بود محرور
عذر عذرت مخواه معذورست
هوش مصنوعی: هر کسی که در برابر عشق شور و شعف دارد، نباید از او عذرخواهی کرد، زیرا او به دلیل عشق خود معذور است.
خیری خانه گر خراب شدست
غم مخور تابحانه معمورست
هوش مصنوعی: اگر خانه‌ای خراب شده باشد، نگران نباش، چون زندگی با نشاط و آبادی همچنان ادامه دارد.
من ز خیری به تابخانه شوم
که نه من لنگم و نه ره دورست
هوش مصنوعی: من تصمیم دارم به جایی بروم که نه مشکل و مانعی وجود دارد و نه مسافت آن زیاد است.