گنجور

شمارهٔ ۶۴ - در مدح اقضی‌القضاة قاضی حمیدالدین

قطعهٔ صدر اجل قاضی قضاة شرق و غرب
آنکه بر عالم نفاذ او قضای دیگرست
خواجهٔ ملت حمیدالدین که از روی قوام
دین و ملت را مکانش چون عرض را جوهرست
آنکه قاضی فلک یعنی که جرم مشتری
روز بارش از عداد پرده‌داران درست
چاکران حضرتش نزد من آوردند دی
چاکران حضرتی کو را چو من صد چاکرست
چون نهادم بر سر و بر دیده آن تشریف را
کز عزیزی راست همچون دیدگانم در سرست
دیده از حیرت همی گفت این چه کحل و توتیاست
تارک از دهشت همی گفت این چه تاج و افسرست
بر زبانم رفت کین درج سراسر نکته‌بین
عقل گفت ای هرزه‌گو این درج تا سر گوهرست
زان سخن پروردنم یکبارگی معلوم شد
کانچه عالی رای ملک‌آرای معنی پرورست
خاطر وقادش اندر نسبت آب سخن
آتشی آمد که دودش جمله آب کوثرست
عالم معنیش خواندم عالمم خاموش کرد
گفت عامل چون بود آن کو ز عالم برترست
مهر و کینش موجب بدبختی و نیک‌اختریست
چون از این بدبخت شد انصاف از آن نیک‌اخترست
از خط شیرینش اندر فکرتم کایا مگر
آهوان چین و ماچین را چراگه عسکرست
با خرد گفتم توانی گفت این اعجوبه چیست
گفت پندارم که بحری پر ز مشک و شکرست
عشق ازو به گفت گفتا نیک دور افتاده‌اند
یادگاری از لب معشوق و زلف دلبرست
دیر زی ای آنکه بعد از پانصد و پنجاه سال
نظم و خطت بر نبوت حجت پیغامبرست

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

قطعهٔ صدر اجل قاضی قضاة شرق و غرب
آنکه بر عالم نفاذ او قضای دیگرست
هوش مصنوعی: این جمله به شخصیتی اشاره دارد که در مقام قضاوت و حکمرانی در شرق و غرب شناخته شده است. او بر جهانی که تحت تأثیر اراده و حکمتش قرار دارد، تسلط دارد و قضاوت‌های او خارج از معیارهای معمول است. به عبارت دیگر، این فرد به عنوان یک قاضی برتر، قدرت و نفوذ خاصی در اداره امور جهان دارد.
خواجهٔ ملت حمیدالدین که از روی قوام
دین و ملت را مکانش چون عرض را جوهرست
هوش مصنوعی: حمیدالدین، بزرگ ملت، به شایستگی و ثبات دین و ملت، جایگاهی دارد که به مانند جوهر است و عراض (اشیاء و ویژگی‌های ظاهری) به شمار می‌آید.
آنکه قاضی فلک یعنی که جرم مشتری
روز بارش از عداد پرده‌داران درست
هوش مصنوعی: کسی که قاضی آسمان است، به این معناست که گناه مشتری در روز بارش باران، برابر با تعداد افرادی نیست که در پرده‌هایی پنهان هستند.
چاکران حضرتش نزد من آوردند دی
چاکران حضرتی کو را چو من صد چاکرست
هوش مصنوعی: خادمان او را نزد من آوردند، اما خادمی که مانند من برای او صدها خدمتگزار دارد، وجود ندارد.
چون نهادم بر سر و بر دیده آن تشریف را
کز عزیزی راست همچون دیدگانم در سرست
هوش مصنوعی: زمانی که آن مقام و احترام را بر سر و چشمانم قرار دادم، می‌بینم که از دوستی و محبت، مشابه دیدگانم در وجودم است.
دیده از حیرت همی گفت این چه کحل و توتیاست
تارک از دهشت همی گفت این چه تاج و افسرست
هوش مصنوعی: چشمانم در حیرت می‌گویند این چه نوع آرایشی است که شبیه سرمه و توت به نظر می‌رسد و بر سر از ترس می‌گویند این چه نوع تاج و دستاری است؟
بر زبانم رفت کین درج سراسر نکته‌بین
عقل گفت ای هرزه‌گو این درج تا سر گوهرست
هوش مصنوعی: بر زبانم آمد که این گوهر ارزشمند پر از نکته و فهم است. عقل به من گفت، ای کسیکه بیهوده سخن می‌گویی، بدان که این گوهر تا سرش پر از ارزش و محتواست.
زان سخن پروردنم یکبارگی معلوم شد
کانچه عالی رای ملک‌آرای معنی پرورست
هوش مصنوعی: از آن گفتار پروردگارم ناگهان روشن شد که چیزی که فکر برتر و پادشاه ترتیب‌دهنده معانی را پرورش می‌دهد.
خاطر وقادش اندر نسبت آب سخن
آتشی آمد که دودش جمله آب کوثرست
هوش مصنوعی: دل تنگ و ناراحت او، نسبت به آب (در اینجا آب به معرفت و آگاهی اشاره دارد) ، آتش شدیدی را به وجود آورد که دودش، تمام آب کوثر را می‌سوزاند.
عالم معنیش خواندم عالمم خاموش کرد
گفت عامل چون بود آن کو ز عالم برترست
هوش مصنوعی: دانش و آگاهی را درک کردم، اما عالمانه سکوت اختیار کرد و گفت: عمل‌کننده کیست؟ چه کسی می‌تواند از علم فراتر رود؟
مهر و کینش موجب بدبختی و نیک‌اختریست
چون از این بدبخت شد انصاف از آن نیک‌اخترست
هوش مصنوعی: عشق و دشمنی او باعث خوشبختی و بدبختی انسان‌ها می‌شود. وقتی که آدمی بر اثر این بدبختی بی‌انصافی کند، در نتیجه به خوشبختی و درست‌کاری بیشتر نزدیک می‌شود.
از خط شیرینش اندر فکرتم کایا مگر
آهوان چین و ماچین را چراگه عسکرست
هوش مصنوعی: از خوشنویسی و زیبایی خط او در ذهنم هستم، آیا ممکن است نشان‌دهنده‌ی مکانی برای آهوهای چین و ماچین باشد که وجود دارند؟
با خرد گفتم توانی گفت این اعجوبه چیست
گفت پندارم که بحری پر ز مشک و شکرست
هوش مصنوعی: با عقل و خرد خود پرسیدم که این شگفتی چیست؟ گفت: گمان می‌کنم که دریایی است پر از عطر و شیرینی چون مشک و شکر.
عشق ازو به گفت گفتا نیک دور افتاده‌اند
یادگاری از لب معشوق و زلف دلبرست
هوش مصنوعی: عشق به او می‌گوید که یادگاری از لب معشوق و زلف دلبر به خوبی دور افتاده‌اند.
دیر زی ای آنکه بعد از پانصد و پنجاه سال
نظم و خطت بر نبوت حجت پیغامبرست
هوش مصنوعی: ای کسی که پنجصد و پنجاه سال پس از تو، خط و نظم تو دلیل و حجت پیامبری خواهد بود، دیر آمده‌ای!