گنجور

شمارهٔ ۶۶

تا مشقت ره طاعت نبرد هرگز گفت
که ز آمد شد خدمت عصبم رنجورست
چون چنان شد که به هر گام دوره بنشیند
گر به خدمت نرسد در دو جهان معذورست
همه جور من از این کهنه دو صندوق تهیست
که به پریش گمان همه کس مغرورست
خانه چون خانهٔ بوبکر ربابیست ولیک
اندرو هیچ طرب نیست که بی‌طنبورست
ای دریغا که برون رفت بدر عمر و هنوز
در و دیوار تمنی همه نامعمورست
حال او دور مشو با کرم خویش بگو
تات گوید که چنین‌ها ز مروت دورست
صلت و بخشش و مرسوم و مواجب بگذار
آخر ار مزد نباشد کم اگر مزدورست
عید بگذشت و عروسی شد و سور آمده گیر
زانکه کابین شود آن را خلفی مقدورست
دانم این قطعه چو برخواند خواهد گفتن
تا چنین عید و عروسی است چه جای سورست

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

تا مشقت ره طاعت نبرد هرگز گفت
که ز آمد شد خدمت عصبم رنجورست
هوش مصنوعی: هرگز نگفت که وقتی در راه عبادت و خدمت دچار زحمت می‌شود، از این راه برنمی‌گردم و به خاطر سختی‌ها ترک خدمت نمی‌کنم.
چون چنان شد که به هر گام دوره بنشیند
گر به خدمت نرسد در دو جهان معذورست
هوش مصنوعی: به محض اینکه به هر قدم در جایی قرار بگیرد، اگر نتواند به خدمت برسد، در دو جهان مجاز است و معذور.
همه جور من از این کهنه دو صندوق تهیست
که به پریش گمان همه کس مغرورست
هوش مصنوعی: همه چیز من از این دو صندوق قدیمی خالی است که دیگران به خاطر ظاهرش به اشتباه فکر می‌کنند که پر از ارزش است.
خانه چون خانهٔ بوبکر ربابیست ولیک
اندرو هیچ طرب نیست که بی‌طنبورست
هوش مصنوعی: خانه مانند خانهٔ بوبکر ربابی است، اما در آن هیچ شادی و سرور نیست چون تار و تنبور در آن نیست.
ای دریغا که برون رفت بدر عمر و هنوز
در و دیوار تمنی همه نامعمورست
هوش مصنوعی: ای کاش که عمرم به پایان رسید، ولی هنوز آرزوها و آرمان‌های من برآورده نشده و بی‌ثمر مانده‌اند.
حال او دور مشو با کرم خویش بگو
تات گوید که چنین‌ها ز مروت دورست
هوش مصنوعی: احوال او را فراموش نکن و با نیکی برخورد کن تا او نیز به تو بگوید که این رفتارها از اصالت و بزرگواری دور است.
صلت و بخشش و مرسوم و مواجب بگذار
آخر ار مزد نباشد کم اگر مزدورست
هوش مصنوعی: اگر پاداشی وجود نداشته باشد، باز هم باید صلح و بخشش و عادت‌ها و حقوق را رعایت کرد، زیرا اگر کسی کارگر است، نباید انتظار کم بودن پاداشش را داشته باشد.
عید بگذشت و عروسی شد و سور آمده گیر
زانکه کابین شود آن را خلفی مقدورست
هوش مصنوعی: عید تمام شد و جشن عروسی برپا شد. از این فرصت استفاده کن، چون ممکن است روزی که قرار است به عنوان نفقه پرداخت شود، از دست برود.
دانم این قطعه چو برخواند خواهد گفتن
تا چنین عید و عروسی است چه جای سورست
هوش مصنوعی: می‌دانم وقتی این قطعه را بخوانند، خواهند گفت که در چنین روز و عروسی، چرا جشن و شادی برپا کنیم.