گنجور

شمارهٔ ۵۶ - از الب ارغون فرش و اسب و زین و خیمه خواسته

ایا خسروی کز پی جاه خویش
فلک را به جاهت نیاز آمدست
ازین یک غلام تو یعنی جهان
که با خفته بختم به راز آمدست
که داند که بی‌صبر کوتاه عمر
به رویم چه رنج دراز آمدست
نگوئیش کاندر جفای فلان
ز ما کی ترا این جواز آمدست
به کشتی نوحم رسان هین که غم
چو طوفان به گردم فراز آمدست
ترا سهل باشد مرا ممتنع
نه پای تو در سنگ آز آمدست
بده زانکه کارم درین کوچ تنگ
تو گویی مگر ترکتاز آمدست
از آن پس که اسبی و فرشیم نیست
به زینی و یک خیمه باز آمدست

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ایا خسروی کز پی جاه خویش
فلک را به جاهت نیاز آمدست
هوش مصنوعی: آیا تو سلطانی که برای رسیدن به مقام و منزلت خود، آسمان را نیز به خدمت گرفته‌ای؟
ازین یک غلام تو یعنی جهان
که با خفته بختم به راز آمدست
هوش مصنوعی: دنیا مانند یک خدمتگار است که با خواب و رازهای من آشنا شده است.
که داند که بی‌صبر کوتاه عمر
به رویم چه رنج دراز آمدست
هوش مصنوعی: کسی نمی‌داند که اگر صبوری نکنم، عمر کوتاه من چه رنج و درد بزرگی را در پیش دارد.
نگوئیش کاندر جفای فلان
ز ما کی ترا این جواز آمدست
هوش مصنوعی: نگو که به خاطر ظلم فلان فرد به ما، این اجازه از کجا به تو رسیده است.
به کشتی نوحم رسان هین که غم
چو طوفان به گردم فراز آمدست
هوش مصنوعی: به کشتی نجات من برس، زیرا غم و مشکلات مانند طوفانی به دور من جمع شده‌اند.
ترا سهل باشد مرا ممتنع
نه پای تو در سنگ آز آمدست
هوش مصنوعی: برای تو کاری آسان است، اما برای من دست نیافتنی است. تو به سنگ صبوری نرسیده‌ای و به همین دلیل از مشکلات فرار کرده‌ای.
بده زانکه کارم درین کوچ تنگ
تو گویی مگر ترکتاز آمدست
هوش مصنوعی: به من بده، زیرا کار من در این سفر پرهیاهو به ماهیت تو شبیه است، گویی که ترکمنی در حال تاخت و تاز آمده است.
از آن پس که اسبی و فرشیم نیست
به زینی و یک خیمه باز آمدست
هوش مصنوعی: از زمانی که ما به عنوان اسب و سوارکار نیستیم، دیگر نیازی به زین و خیمه نیست که به ما بازگردد.