شمارهٔ ۵۳ - قطعهٔ زیر را به خواجه اسحاق پدر خواندهٔ خود فرستاده
مرا مقصود فرزندان آدم
ز فرزندان صدق خود شمردست
خداوند اوحدالدین خواجهاسحق
که گیتی با بزرگیهاش خردست
گرش بینی بگو ای آنکه پایت
ز رتبت پایهٔ گردون سپردست
خبر داری که فرزند عزیزت
چه پای امروز در خواری فشردست
ز پای اندر میفکن دست گیرش
که اندر پایمال و دست بردست
شمارهٔ ۵۲: به خدایی که با بزرگی اوشمارهٔ ۵۴ - در حبس مجدالدین ابوالحسن عمرانی: آن شد که جهان لاف همی زد که من آنم
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
مرا مقصود فرزندان آدم
ز فرزندان صدق خود شمردست
هوش مصنوعی: مقصود من از فرزندان آدم، فرزندان راستینی هستند که به صداقت و درستکاری اهمیت میدهند.
خداوند اوحدالدین خواجهاسحق
که گیتی با بزرگیهاش خردست
هوش مصنوعی: خداوند اوحدالدین خواجهاسحق کسی است که بزرگیهایش دنیا را تحت تاثیر قرار داده و در برابر آن کوچک است.
گرش بینی بگو ای آنکه پایت
ز رتبت پایهٔ گردون سپردست
هوش مصنوعی: اگر او را ببینی، بگو ای کسی که پای تو از مقام و رتبهات به سطح آسمان رسیده است.
خبر داری که فرزند عزیزت
چه پای امروز در خواری فشردست
هوش مصنوعی: آیا میدانی که فرزند گرامیت امروز در چه وضعیتی سخت و ذلتبار قرار دارد؟
ز پای اندر میفکن دست گیرش
که اندر پایمال و دست بردست
هوش مصنوعی: از پای او دست نکش که ممکن است زیر پا و در معرض آسیب قرار بگیرد.

انوری