گنجور

شمارهٔ ۴۱ - در مدح مجدالدین ابوطالب نعمه

آنکه بر سلطان گردون نور رایش غالبست
پادشاه آل یاسین مجد دین بوطالبست
آسمان همت خداوندی که همچون آسمان
همتش بر طول و عرض آفرینش غالبست
آنکه او تا در سرای آفرینش آمدست
تنگ عیشی از سرای آفرینش غایبست
بحر در موج شبانروزی دلش را زیر دست
ابر در باران نوروزی کفش را نایبست
آز محتاجان چو کلکش در مسیر آمد بسوخت
آز گویی دیو و کلک او شهاب ثاقبست
دی همی گفتم که از دیوان رای صائبش
آفتاب و ماه را هر روزی نوری راتبست
آسمان گفتا چه می‌گویی که گوید در جهان
پرتو نور نبوت را که رایی صایبست

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

حاشیه ها

1402/05/14 22:08
امیرالملک

آزِ محتاجان، چو کلکش در مسیر آمد، بسوخت

آز گویی دیو و کلک او شهاب ثاقبست

این شهابِ ثاقب، نابود کننده دیو است، طبق آیات ابتدایی سوره صافات 

ملک را کلک تو از دیوان دولت پاک کرد

ملک گویی آسمانستی و کلک تو شهاب