شمارهٔ ۳۹ - در محمدت صاحب ناصرالدین
قدر میخواست تا کار دو عالم
به یکبار از پی سلطان کند راست
چو او اندیشهٔ برخاستن کرد
قضا گفتا تو بنشین خواجه برخاست
شمارهٔ ۳۸ - در مدح موئتمن سرخسی: رتبت و تمیکن صدر موئتمنشمارهٔ ۴۰ - فیالحکمة: آن شنیدستی که روزی زیرکی با ابلهی
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
قدر میخواست تا کار دو عالم
به یکبار از پی سلطان کند راست
هوش مصنوعی: قدرت میخواست تا به طور همزمان همه امور جهان را تحت فرمان سلطان درآورد.
چو او اندیشهٔ برخاستن کرد
قضا گفتا تو بنشین خواجه برخاست
هوش مصنوعی: وقتی او به فکر برخاستن افتاد، تقدیر گفت: "تو بنشین، ای آقا، از جا بلند نشو."