گنجور

شمارهٔ ۳۱۴ - تعریف شراب کند

غذای روح بود بادهٔ رحیق‌الحق
که لون او کند از لون دور گل راوق
به طعم تلخ چو پند پدر ولیک مفید
به نزد مبطل باطل به نزد دانا حق
حلال گشته به احکام عقل بر دانا
حرام گشته به فتوی شرع بر احمق
به رنگ زنگ زداید ز جان اندهگین
همای گردد اگر جرعه‌ای بیابد بق

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

غذای روح بود بادهٔ رحیق‌الحق
که لون او کند از لون دور گل راوق
هوش مصنوعی: شراب حق و حقیقت، غذایی برای روح است که رنگ و طعم آن، از رنگ و بوی گل‌ها متمایز است.
به طعم تلخ چو پند پدر ولیک مفید
به نزد مبطل باطل به نزد دانا حق
هوش مصنوعی: هرچند پند پدر ممکن است تلخ باشد، اما برای کسی که درک و دانش دارد، این پند ارزشمند است. در مقابل، ممکن است یک چیز بی‌ارزش برای کسی که نمی‌داند، به نظرش مهم بیاید.
حلال گشته به احکام عقل بر دانا
حرام گشته به فتوی شرع بر احمق
هوش مصنوعی: آنچه بر اساس عقل و دانش آزاد است، برای فرد دانا مجاز است، اما برای فرد نادان به واسطه حکم شرع ممنوع شده است.
به رنگ زنگ زداید ز جان اندهگین
همای گردد اگر جرعه‌ای بیابد بق
هوش مصنوعی: اگر همای غمگینی جرعه‌ای از بقا به دست آورد، رنگ زنگ‌زدگی از جانش زدوده می‌شود.

حاشیه ها

1394/07/18 23:10
طهمورث

انگار این شعر از ابن سینا هست.

1394/07/19 02:10
مسعود سعیدی

ابو علی هم ، چنین غزلی با کمی تفاوت دارد
غذای روح بود باده رحیق الحق
که رنگ او کند از دور رنگ گل را دق
به رنگ زنگ زداید ز جان اندوهگین
همای گردد اگر جرعه‌ای بنوشد بق
به طعم، تلخ چوپند پدر و لیک مفید
به پیش مبطل، باطل به نزد دانا، حق
می‌از جهالت جهال شد به شرع حرام
چو مه که از سبب منکران دین شد شق
حلال گشته به فتوای عقل بر دانا
حرام گشته به احکام شرع بر احمق
شراب را چه گنه زان که ابلهی نوشد
زبان به هرزه گشاید، دهد ز دست ورق
حلال بر عقلا و حرام بر جهال
که می‌محک بود وخیرو شر از او مشتق
غلام آن می‌صافم کزو رخ خوبان
به یک دو جرعه برآرد هزار گونه عرق
چو بوعلی می‌ناب ار خوری حکیمان
به حق حق که وجودت شود به حق ملحق

1394/07/19 02:10
ناباور

طهمورث جان راست میگویی این غزل از ابن سیناست بنده تمام غزل را در حاشیه آوردم
ولی تیغ سانسور گردنش را زد
درود بر شما

1394/07/19 19:10
مسعود سعیدی

بنده نمیدانم این آقای ناباور سانسور شده یا شعری که میگوید در حاشیه آورده
من برای تأیید و یا تکذیب سخن ایشان در اینترنت جستجو کردم . دیدم درست میگویند چون سطر پایانی غزل هم امضای ابن سینا هست
این غزل که بسیار هم قافیه بندی مشکلی دارد را میآورم
<< غذای روح بود باده رحیق الحق
که رنگ وبوش کند رنگ و بوی گل را دق
به رنگ زنگ زداید ز جان اندوهگین
همای گردد اگر جرعه‌ای بنوشد بق
به طعم، تلخ چوپند پدر و لیک مفید
به پیش مبطل، باطل به نزد دانا، حق
می‌از جهالت جهال شد به شرع حرام
چو مه که از سبب منکران دین شد شق
حلال گشته به فتوای عقل بر دانا
حرام گشته به احکام شرع بر احمق
شراب را چه گنه زان که ابلهی نوشد
زبان به هرزه گشاید، دهد ز دست ورق
حلال بر عقلا و حرام بر جهال
که می‌محک بود وخیرو شر از او مشتق
غلام آن می‌صافم کزو رخ خوبان
به یک دو جرعه برآرد هزار گونه عرق
چو بوعلی می‌ناب ار خوری حکیمان
به حق حق که وجودت شود به حق ملحق
امید که در حاشیه درج شود

1394/07/19 19:10
مسعود سعیدی

باسلام
بنده از جناب آقای حمید رضا محمدی مدیر محترم
سایت گنجور خواهش میکنم توضیح بدهند که چرا نظر بنده و ناباور در باره ی غزل ابن سینا حذف میشود
با احترام فراوان

1395/04/17 22:07
poolad

سلام من در جای دیگری بیت ششم را جور دیکری دیدم
که میگوید
( شراب را چه گنه زان که ابلهی نوشد زبان به هرزه گشاید دهد زدست ورق )
شراب را چه گنه گر که ابلهی نوشد گهی دست به تیغ برد گه به سوی نجق
که نجق هم به معنی ساطور قصابی است

1397/02/12 19:05
شروین پاداش‌پور

سلام به همه . بله موافقم که این شعر از "پورسینا" یا " ابوعلی سینا" هست . فقط فکر می کنم در بیت نهم، مصرع اول اینطور باشه: چو "بوعلی" می ناب خوری حکیمانه .

1397/02/12 19:05
شروین پاداش‌پور

با پوزش از جا افتادن یک کلمه: "چو بوعلی می ناب ار خوری حکیمانه". منظور شاعر از حکیمانه خوردن شاید این بوده که به طرز درست و نه افراطی....

1397/04/06 01:07
حسین

غضنفری شود ار جرعه ای خورد روباه
همای گردد اگر جرعه ای بنوشد بق