شمارهٔ ۲۶۵ - مطایبه ملکشاه پدر سلطان سنجر با مرد اعرابی
حکایت است به فضل استماع فرمایند
به شرط آنکه نگیرند از این سخن آزار
به روزگار ملکشه عرابیی خج کول
مگر به بارگهش رفت از قضا گه بار
سؤال کرد که امسال عزم حج دارم
مرا اگر بدهد پادشاه صد دینار
چو حلقهٔ در کعبه بگیرم از سر صدق
برای دولت و عمرش دعا کنم بسیار
چو پادشه بشنید این سخن به خازن گفت
که آنچه خواست عرابی برو دوچندان آر
برفت خازن و آورد و پیش شه بنهاد
به لطف گفت شه او را که سید این بردار
سپاس دار و بدان کین دویست دینارست
صدست زاد ترا و کرای و پای افزار
صد دگر به خموشانه میدهم رشوت
نه بهر من ز برای خدای را زنهار
که چون به کعبهٔ رسی هیچ یاد من نکنی
که از وکیل دربد تباه گردد کار
شمارهٔ ۲۶۴: با خار قناعت ار بسازی یکبارشمارهٔ ۲۶۶ - در عذر تقصیر نرفتن پیش ممدوح: گر بنده به خدمتت نیامد
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
حکایت است به فضل استماع فرمایند
به شرط آنکه نگیرند از این سخن آزار
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که داستان یا حرفها باید با احترام و توجه شنیده شوند، به شرطی که کسی از آن آزار نبیند یا مشکلی ایجاد نشود.
به روزگار ملکشه عرابیی خج کول
مگر به بارگهش رفت از قضا گه بار
هوش مصنوعی: در روزگاری که ملکشاه فرمانروایی میکرد، عرابی (یک مرد عرب) با نیکی و شجاعت به بارگاه او وارد شد، و به طور ناگهانی، به او شانس خوبی دست داد.
سؤال کرد که امسال عزم حج دارم
مرا اگر بدهد پادشاه صد دینار
هوش مصنوعی: سؤال کرد که آیا امسال قصد رفتن به حج دارم، اگر پادشاه صد دینار به من بدهد؟
چو حلقهٔ در کعبه بگیرم از سر صدق
برای دولت و عمرش دعا کنم بسیار
هوش مصنوعی: اگر با صداقت و خلوص نیت به در حلقهٔ کعبه دست بزنم، برای رونق و طول عمر او دعاهای زیادی خواهم کرد.
چو پادشه بشنید این سخن به خازن گفت
که آنچه خواست عرابی برو دوچندان آر
هوش مصنوعی: وقتی پادشاه این حرف را شنید، به خازن (وزیر یا خزانهدار) گفت که هرچه آن عربی خواسته، دو برابر به او بده.
برفت خازن و آورد و پیش شه بنهاد
به لطف گفت شه او را که سید این بردار
هوش مصنوعی: خازن به خدمت شاه رفت و هدیهای را که آورد، با احترام به او تقدیم کرد. شاه با نیکی گفت که این هدیه را از سوی شخصی بزرگ و محترم بپذیرد.
سپاس دار و بدان کین دویست دینارست
صدست زاد ترا و کرای و پای افزار
هوش مصنوعی: تشکر کن و بدان که این دویست دینار، صد دینار بیشتر از خرج تو و هزینههای سفر و پاافزار است.
صد دگر به خموشانه میدهم رشوت
نه بهر من ز برای خدای را زنهار
هوش مصنوعی: من به دیگران به صورت خاموش کمک میکنم، نه برای منفعت شخصی خود، بلکه به خاطر خدا؛ پس لطفاً مرا در این کار یاری کن.
که چون به کعبهٔ رسی هیچ یاد من نکنی
که از وکیل دربد تباه گردد کار
هوش مصنوعی: وقتی به کعبه میرسی، هیچ یاد من نکن؛ زیرا اگر این کار را کنی، کار و زندگیات به هم میخورد.
حاشیه ها
1394/12/21 04:02
تضمینی
مصرع دوم مقطع شعر به گونه ای دیگر هم روایت شده.