گنجور

شمارهٔ ۲۶۳ - قبا از بزرگی خواسته

ای برقد تو راست قبای سخا و جود
حرفیست در لباس مرا با تو گوش دار
در تن مراست کهنه قبایی که پاره‌اش
دارد ز بخیه کاری ادریس یادگار
آدم به دست جود خودش پنبه کاشته
حوا به سعی دوک خودش رشته پود و تار
سوراخهای او کندم وام ریشخند
از هر طرف که پیش گروهی کنم گذار
لطفی نما که هست به راه قبای تو
سوراخها به هر طرفی چشم انتظار

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای برقد تو راست قبای سخا و جود
حرفیست در لباس مرا با تو گوش دار
هوش مصنوعی: ای کسی که روح تو همچون دامن پر از بخشش و generosity است، این سخن را در وجود من با تو در نظر داشته باش.
در تن مراست کهنه قبایی که پاره‌اش
دارد ز بخیه کاری ادریس یادگار
هوش مصنوعی: در وجود من یک لباس قدیمی وجود دارد که پاره‌های آن به یادگار از دوخت و دوز ادریس باقی مانده است.
آدم به دست جود خودش پنبه کاشته
حوا به سعی دوک خودش رشته پود و تار
هوش مصنوعی: انسان با بخشندگی و نیکی‌های خود به انجام کارهای خوب مشغول است، در حالی که حوا نیز با تلاش و کوشش خود در تلاش برای بافتن و ایجاد چیزی ارزشمند است.
سوراخهای او کندم وام ریشخند
از هر طرف که پیش گروهی کنم گذار
هوش مصنوعی: من از هر سو به او نیش و کنایه می‌زنم و در هر جمعی که حضور داشته باشم، به نوعی به او طعنه می‌زنم.
لطفی نما که هست به راه قبای تو
سوراخها به هر طرفی چشم انتظار
هوش مصنوعی: از تو خواهش می‌کنم که لطفی کنی، چرا که در راه زیبایی‌ها و جذابیت‌های تو، نشانه‌های انتظار و خواسته‌های زیادی وجود دارد.