گنجور

شمارهٔ ۲۶۲

ای برادر پند من بشنو اگر خواهی صلاح
در معاش خویش بر قانون من کن یک مدار
ور قرارت نیست بر گفتم یقین دان کز اسف
بر فوات آن نگردی ناصبور و بی قرار
مرد باش و ترک زن کن کاندرین ایام ما
زن نخواهد هیچ مرد باتمیز و هوشیار
باشد اندر اصل خود خر پس شود تصحیف حر
آنکه خواهد اصل هر اندوه مر تیماردار
ور اسیر شهوتی باری کنیزک خر به زر
سروقدی ماه رویی سیم ساقی گلعذار
این قدردانی که چون خیزی به وقت بامداد
روی مال خویش بینی نه روی وام دار
ور به کس رغبت نداری برگذر زو برحقی
کاندرو یک نفع بینی و کدورت صد هزار
شیوهٔ اهل زمانه پیش کن بگزین غلام
در حضر بی‌بی و خاتون در سفر اسفندیار
بر زند از بهر تو دامن به وقت کاه زیر
بر زند خود را به صف کین به گاه کارزار
روز و شب دوزندهٔ خصم و عدو باشد به تیر
سال ومه باشد جماع و بوسه را پیشت چو پار
هم حریف و هم قرین و هم ندیم و هم رفیق
هم غلام و هم کنیزک هم پیاده هم سوار
تا بود بر طبع تو باری بزی با سنگ و سیم
ور ز دل گردد مزاجت هست او زر عیار

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای برادر پند من بشنو اگر خواهی صلاح
در معاش خویش بر قانون من کن یک مدار
هوش مصنوعی: ای برادر، به نصیحت من توجه کن؛ اگر می‌خواهی در زندگی‌ات خیر و صلاح داشته باشی، باید طبق اصول و راهنمایی‌های من عمل کنی.
ور قرارت نیست بر گفتم یقین دان کز اسف
بر فوات آن نگردی ناصبور و بی قرار
هوش مصنوعی: اگر بر تصمیم‌ات استوار نیستی، بدان که با ناراحتی و بی‌تابی از دست دادن آن را تحمل نخواهی کرد.
مرد باش و ترک زن کن کاندرین ایام ما
زن نخواهد هیچ مرد باتمیز و هوشیار
هوش مصنوعی: مرد باش و به دنبال زن نرو، چرا که در این روزگار، زن هیچ مردی با ادب و باهوش را نخواهد خواست.
باشد اندر اصل خود خر پس شود تصحیف حر
آنکه خواهد اصل هر اندوه مر تیماردار
هوش مصنوعی: اگر در اصل خود دچار مشکل شود، مانند اینکه خود را به اشتباه به جای حر معرفی کند، آن کسی که می‌خواهد اصل هر اندوه را درک کند، باید به مراقب خود توجه کند.
ور اسیر شهوتی باری کنیزک خر به زر
سروقدی ماه رویی سیم ساقی گلعذار
هوش مصنوعی: اگر به دام شهوت بیفتی، بهای آن دختر زیبای قدبلند و با چهره‌ی چون ماه را با زر و زیور بپرداز.
این قدردانی که چون خیزی به وقت بامداد
روی مال خویش بینی نه روی وام دار
هوش مصنوعی: وقتی صبح زود به اموال خود نگاهی می‌اندازی، باید قدردان آن باشی و نه تنها بر این فکر کنی که به دیگران بدهکار هستی.
ور به کس رغبت نداری برگذر زو برحقی
کاندرو یک نفع بینی و کدورت صد هزار
هوش مصنوعی: اگر به کسی علاقه‌ای نداری، بهتر است از او دوری کنی؛ چرا که از نزدیک شدن به او ممکن است یک سود ببینی، اما از این کار هزار دردسر و ناخوشی برایت پیش می‌آید.
شیوهٔ اهل زمانه پیش کن بگزین غلام
در حضر بی‌بی و خاتون در سفر اسفندیار
هوش مصنوعی: سبک زندگی و روش مردم زمانه را انتخاب کن، اما در شرایط عادی به بی‌بی و خاتون احترام بگذار و در سفرها نیز همان‌طور رفتار کن که شایسته است.
بر زند از بهر تو دامن به وقت کاه زیر
بر زند خود را به صف کین به گاه کارزار
هوش مصنوعی: به خاطر تو خود را به زحمت می‌اندازم و در زمان جنگ از خودم دفاع می‌کنم و با تمام توان آماده مقابله هستم.
روز و شب دوزندهٔ خصم و عدو باشد به تیر
سال ومه باشد جماع و بوسه را پیشت چو پار
هوش مصنوعی: روز و شب با تیر و کمان دشمن در تیرگی و روشنی به سر می‌گذرانند، و در آن زمان، کنار هم بودن و بوسه زدن به تو مانند پارچه‌ای شده است.
هم حریف و هم قرین و هم ندیم و هم رفیق
هم غلام و هم کنیزک هم پیاده هم سوار
هوش مصنوعی: همه دسته‌های مختلف دوستان و همراهان را توصیف می‌کند که هر یک نقش خاصی در زندگی دارند. این افراد شامل دوستان نزدیک، همبرادرها، و حتی خدمتکاران هستند که همه در کنار هم به نوعی نمایانگر ارتباطات و روابط انسانی هستند.
تا بود بر طبع تو باری بزی با سنگ و سیم
ور ز دل گردد مزاجت هست او زر عیار
هوش مصنوعی: تا زمانی که بر دل تو سنگینی وجود دارد، می‌توانی با طلا و نقره زندگی کنی. اما اگر حال و هوای دل تو تغییر کند، آن وقت طلا و نقره به درد نمی‌خورند.