شمارهٔ ۲۱۰
دوستی در سمر کتابی داشت
یک دو صفحه به پیش من برخواند
که فلان شخص در فلان تاریخ
به یکی بیت بدرهای بفشاند
وان دگر پادشه به یک نکته
عالمی را فراز تخت نشاند
گفتم ای دوست نرهاتست این
این سخن بر زبان نشاید راند
آخر این قوم عادیان بودند
که خود از نسلشان کسی بنماند
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دوستی در سمر کتابی داشت
یک دو صفحه به پیش من برخواند
هوش مصنوعی: دوستی یک کتابی را داشت و چند صفحه از آن را برای من خواند.
که فلان شخص در فلان تاریخ
به یکی بیت بدرهای بفشاند
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که شخصی در زمان مشخصی به یک موضوع یا مسئلهای نظر خاصی داده یا انتقادی کرده است.
وان دگر پادشه به یک نکته
عالمی را فراز تخت نشاند
هوش مصنوعی: و آن پادشاه دیگری با یک اشاره، جهانی را بر تخت سلطنت نشاند.
گفتم ای دوست نرهاتست این
این سخن بر زبان نشاید راند
هوش مصنوعی: به دوست گفتم که این حرف را نباید بر زبان آورد، زیرا ممکن است برای تو دردسرساز شود.
آخر این قوم عادیان بودند
که خود از نسلشان کسی بنماند
هوش مصنوعی: در نهایت، این مردمان عادی بودند که نسل آنها به طور کامل از میان رفت.