گنجور

شمارهٔ ۱۸۷ - در حبس مجدالدین ابوالحسن

مدت عالم به آخر می‌رسد بی‌هیچ شک
طالع عالم نمی‌بینی که چون منحوس شد
احتباس روزی خلق آسمان آغاز کرد
آدمی‌زاد از بقا یکبارگی مایوس شد
خلق رابی‌وجه روزی عمر خواهد بود نه
وجه روزی از کجا چون بوالحسن محبوس شد
ای جهان را بوده بنیاد از طریق مکرمت
چون تو مستاصل شدی یکبارگی مدروس شد

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

مدت عالم به آخر می‌رسد بی‌هیچ شک
طالع عالم نمی‌بینی که چون منحوس شد
هوش مصنوعی: زمان عمر جهان به پایان می‌رسد و این موضوع بدون هیچ تردیدی معتبر است. هیچ‌کس نمی‌تواند ببیند که چه زمانی زندگی به نقطه تاریکی و نحوستی خواهد رسید.
احتباس روزی خلق آسمان آغاز کرد
آدمی‌زاد از بقا یکبارگی مایوس شد
هوش مصنوعی: آسمان شروع به نگه داشتن روزی مردم کرد و انسان ناگهان از استمرار زندگی ناامید شد.
خلق رابی‌وجه روزی عمر خواهد بود نه
وجه روزی از کجا چون بوالحسن محبوس شد
هوش مصنوعی: خالق روزی، به هر حال، انسان را در این دنیا روزی خواهد داد، اما نمی‌توان به راحتی تصور کرد که روزی از کجا به دست می‌آید، درست همان‌طور که وقتی بوالحسن در حبس بود، تأمین روزی او مشخص نبود.
ای جهان را بوده بنیاد از طریق مکرمت
چون تو مستاصل شدی یکبارگی مدروس شد
هوش مصنوعی: ای جهان، بنیاد تو بر اساس نیکی و خوبی است، اما وقتی که تو ناامید و درمانده شدی، همه چیز تغییر کرد و به حالت دیگری درآمد.