شمارهٔ ۱۸۶
غلام توام چون غلامت نباشد
هر آنکس که در نام نام تو باشد
چنین صد حوادث تو دانم که دانی
که در عهدهٔ یک پیام تو باشد
چه باشد که کامم درین برنیاید
چو امروز گیتی به کام تو نباشد
گرفتم غلامت نباشد غلامت
نه آخر غلام غلام تو باشد
شمارهٔ ۱۸۵: به خدایی که بیشناس مقیمشمارهٔ ۱۸۷ - در حبس مجدالدین ابوالحسن: مدت عالم به آخر میرسد بیهیچ شک
اطلاعات
وزن: فعولن فعولن فعولن فعولن (متقارب مثمن سالم)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
غلام توام چون غلامت نباشد
هر آنکس که در نام نام تو باشد
هوش مصنوعی: من بنده توام، اما هر کسی که به نام تو باشد و در واقعیت بندگی تو را نکند، در واقع غلام تو نیست.
چنین صد حوادث تو دانم که دانی
که در عهدهٔ یک پیام تو باشد
هوش مصنوعی: من میدانم که تو از صد حوادث آگاه هستی و میدانی که این اتفاقات به عهده یک پیام خاص است.
چه باشد که کامم درین برنیاید
چو امروز گیتی به کام تو نباشد
هوش مصنوعی: شاید این روزها که خوشی و رضایت من حاصل نمیشود، روزهایی هم نباشد که جهان بر وفق مراد تو باشد.
گرفتم غلامت نباشد غلامت
نه آخر غلام غلام تو باشد
هوش مصنوعی: من متعهد به خدمت تو هستم، اما این کار را برای تو انجام نمیدهم. در واقع، باید به این فکر کنی که خودت، غلام کسی هستی که به او خدمت میکنی.