گنجور

شمارهٔ ۱۷۸ - در مدح ملک‌الشرق علاء الدین محمد امیر کوه

امیرالجبال آنکه با جاه جودش
نه گردون براند نه دریا ستیزد
چو دست گهر بار او نیست گردون
به پرویزن ابر گوهر چه بیزد
پلنگ خلافش نزد هیچ کس را
که درحال موش اجل برنمیزد
فلک ساغر ماه نو پیش دارد
که از جام همت جراعی بریزد
مگر سیم سیماب شد دستش آتش
هر آنجا که این آمد آن می‌گریزد
که از موج دریای دستش کم آمد
که گوید که از کوه دریا نخیزد

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعولن (متقارب مثمن سالم)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

امیرالجبال آنکه با جاه جودش
نه گردون براند نه دریا ستیزد
هوش مصنوعی: امیرالجبال کسی است که با سخاوت و بزرگی‌اش، نه آسمان را به چالش می‌کشد و نه دریا را به مبارزه می‌طلبد.
چو دست گهر بار او نیست گردون
به پرویزن ابر گوهر چه بیزد
هوش مصنوعی: اگر دست کسی که گوهر و ثروت دارد در دنیا نیست، پس مانند ابرِ پرباران که به پرویز می‌بارد، چه سودی خواهد داشت؟
پلنگ خلافش نزد هیچ کس را
که درحال موش اجل برنمیزد
هوش مصنوعی: پلنگ بر خلاف دیگران هیچ‌کس را در حال خطر نمی‌بیند، زیرا او در حالتی است که تمرکز و آمادگی برای هر گونه شرایط را دارد.
فلک ساغر ماه نو پیش دارد
که از جام همت جراعی بریزد
هوش مصنوعی: آسمان ظرفی از ماه نو دارد که از آن می‌تواند شهد تلاش و اراده را بریزد.
مگر سیم سیماب شد دستش آتش
هر آنجا که این آمد آن می‌گریزد
هوش مصنوعی: هر جا که او بیفتد، آتش به فاصله می‌افتد و به این ترتیب، آنجا دیگر نمی‌تواند بماند و فرار می‌کند. در واقع، این شخص تأثیر زیادی دارد به گونه‌ای که هر جا ظاهر شود، عواقب ناگواری به دنبال می‌آورد.
که از موج دریای دستش کم آمد
که گوید که از کوه دریا نخیزد
هوش مصنوعی: از شدت امواجی که از دستان او برخاسته، به قدری خسته شده که دیگر نمی‌تواند بگوید که از کوه‌های بزرگ هم این دریا نمی‌جوشد.