گنجور

شمارهٔ ۱۵۳ - در مفارقت دوستی

به خدایی که از شب تیره
روز روشن همی پدید آرد
بی‌قلم بر بساط آینه فام
صورت آفتاب بنگارد
کز غمت انوری ز آتش دل
آب حسرت ز دیده می‌بارد

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

به خدایی که از شب تیره
روز روشن همی پدید آرد
هوش مصنوعی: به خدایی که از تاریکی شب، روشنی روز را به وجود می‌آورد.
بی‌قلم بر بساط آینه فام
صورت آفتاب بنگارد
هوش مصنوعی: بدون قلم، بر روی سطح آینه‌ای که رنگش شبیه رنگ صورت آفتاب است، نگاه می‌کند.
کز غمت انوری ز آتش دل
آب حسرت ز دیده می‌بارد
هوش مصنوعی: از غم تو، انوری، آتش دل به اشک حسرت از چشمانم می‌ریزد.