شمارهٔ ۱۵۲ - در عذر
تو آن کریمی کز التفات خاطر تو
نیاز تا به ابد در نعیم و ناز افتد
خرد سزای تو نا معنییی به دست آرد
هزار سال در اندیشهٔ دراز افتد
به بیست بیت مدیح تو در کرم بینی
چنان فتد که به اصلاح آن نیاز افتد
عجب مدار که اندر سرای عالم کون
گهی نشیب فتد کار و گه فراز افتد
ز حرص مدح تو باشد که از درخت سخن
لطیفهای مثلا نیم پخته باز افتد
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
تو آن کریمی کز التفات خاطر تو
نیاز تا به ابد در نعیم و ناز افتد
هوش مصنوعی: تو شخص بزرگواری هستی که با محبت و توجهات، نیازمندان همیشه در آسایش و خوشی به سر میبرند.
خرد سزای تو نا معنییی به دست آرد
هزار سال در اندیشهٔ دراز افتد
هوش مصنوعی: خرد و اندیشه تو نمیتواند به درستی آنچه را که هست درک کند؛ زیرا حتی پس از گذشت هزار سال فکر کردن، به نتیجه روشنی نخواهد رسید.
به بیست بیت مدیح تو در کرم بینی
چنان فتد که به اصلاح آن نیاز افتد
هوش مصنوعی: شما اگر به بیست بیت از مدح و ستایش شما نگاه کنید، آنقدر زیبا و دلنشین است که ممکن است برای بهتر شدن آنها نیاز به ویرایش داشته باشید.
عجب مدار که اندر سرای عالم کون
گهی نشیب فتد کار و گه فراز افتد
هوش مصنوعی: تعجب نکن که در این دنیا گاهی事情 به پایین میرود و گاهی بالا میآید.
ز حرص مدح تو باشد که از درخت سخن
لطیفهای مثلا نیم پخته باز افتد
هوش مصنوعی: از روی حرص و طمع در ستایش تو، گاهی کلامی ناب و زیبا به مانند میوهای نارس از درخت میافتد.
حاشیه ها
1403/11/18 03:02
علی مدیر
بیت دوم: تا معنیی