شمارهٔ ۱۴۹ - در جواب مکتوب عمادالدین پیروزشاه
مثال عالی دستور چون به بنده رسید
قیام کرد و ببوسید و بر دو دیده نهاد
خدای عزوجل را چو کرد سجدهٔ شکر
زبان به شکر خداوند و ذکر او بگشاد
چه گفت گفت زهی ساکن از وقار تو خاک
چه گفت گفت زهی سایر از نفاذ تو باد
تویی که عاشق عهد بقای تست جهان
مگر که عهد تو شیرین شد و جهان فرهاد
تویی که بر در امروز دی و فردا را
اگر بخواهی حاضر کنی ز روی نفاذ
مرا به خدمت شه خواندهای که خدمت او
نه من سپهر کند آن زمانه را بنیاد
عماد دولت و دین آنکه حصن دولت و دین
پس از وفور خرابی شدند ازو آباد
شه مظفر فیروز شه که فتح و ظفر
ز سایهٔ علم و شعلهٔ سنانش زاد
کدام دولت باشد چو بندگی شهی
که بندگیش کند سرو و سوسن آزاد
چو سرو و سوسن آزاد بندهٔ شاهند
هزار بنده چو من بنده بندهٔ شه باد
به سمع و طاعت و عزم درست و رای قوی
تنی به خدمت کوژ و دلی ز دولت شاد
به روز یازدهم از رجب روانه شدم
که کط ز شهر تموزست ویج از مرداد
اگر زمانه با تمام عزم باشد رام
وگر ستاره با عطای عمر باشد راد
به شکل باد روم زانکه باد در حرکت
نیاورد ز بیابان و آب جیحون یاد
چو زیر ران کشم آن مرکبی که رایض او
گه ریاضت او بود باد را استاد
عنان صولت جیحون چنان فرو گیرم
که از رکاب گرانم برآورد فریاد
چو بگذرم به در خسروی فرود آیم
که هم مربی دینست و هم مراقب داد
به امر یار سلیمان به عزم شبه کلیم
به فر قرین فریدون به ملک مثل قباد
به عون دولتش از بخت داد بستانم
که داد بخت من از چرخ دولت او داد
بقاش باد نه چندان که در شمار آید
که رونقی ندهد هرچه در شمار افتاد
شمارهٔ ۱۴۸ - عمادالدین پیروزشاه وقتی به خانهٔ حکیم به عیادت آمده بود انوری در شکر آن گفته: ای خداوندی که بنای جهان یعنی خدایشمارهٔ ۱۵۰: اگر بخت یاری دهد چون منی را
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
مثال عالی دستور چون به بنده رسید
قیام کرد و ببوسید و بر دو دیده نهاد
هوش مصنوعی: وقتی پیام او به من رسید، به احترام بلند شد، آن را بوسید و بر چشمانش گذاشت.
خدای عزوجل را چو کرد سجدهٔ شکر
زبان به شکر خداوند و ذکر او بگشاد
هوش مصنوعی: وقتی انسان با دل و جان به پروردگار بزرگ سجده میکند و شکرگزاری مینماید، زبانش نیز به ذکر و یاد خداوند گشوده میشود.
چه گفت گفت زهی ساکن از وقار تو خاک
چه گفت گفت زهی سایر از نفاذ تو باد
هوش مصنوعی: این بیت به زیبایی و تأثیرگذاری وجود یک شخص اشاره میکند. شاعر به سکوت و آرامش فرد اشاره دارد که مانند خاک پایدار و محکم است، و همچنین به قدرت و نفوذی که مانند بادی با لطافت و تأثیرگذار است. در واقع، این بیانگر جذابیت و وجود خاص این فرد در زندگی و اطرافش است.
تویی که عاشق عهد بقای تست جهان
مگر که عهد تو شیرین شد و جهان فرهاد
هوش مصنوعی: تو کسی هستی که عاشق وفاداری و پایبندی هستی، اما آیا غیر از این است که وقتی عشق تو شیرین شود، دنیا نیز مانند فرهاد شیرین میشود؟
تویی که بر در امروز دی و فردا را
اگر بخواهی حاضر کنی ز روی نفاذ
هوش مصنوعی: تو آنی که میتوانی امروز را به دی و فردا تبدیل کنی و آن را به سادگی به دست آوری.
مرا به خدمت شه خواندهای که خدمت او
نه من سپهر کند آن زمانه را بنیاد
هوش مصنوعی: به من گفتی که به خدمت پادشاه بیایم، اما بدان که خدمت به او، خاصیتی دارد که دوران را دگرگون میکند و آن را پایهریزی مینماید.
عماد دولت و دین آنکه حصن دولت و دین
پس از وفور خرابی شدند ازو آباد
هوش مصنوعی: عماد دولت و دین کسی است که پس از خرابی و ویرانی، باعث آبادانی و استحکام آنها میشود.
شه مظفر فیروز شه که فتح و ظفر
ز سایهٔ علم و شعلهٔ سنانش زاد
هوش مصنوعی: شاه مظفر فیروز، پادشاهی است که پیروزی و خوشبختیاش از سایهی دانش و قدرت شمشیرش ناشی میشود.
کدام دولت باشد چو بندگی شهی
که بندگیش کند سرو و سوسن آزاد
هوش مصنوعی: کدام حکومتی وجود دارد که مانند خدمت به یک پادشاه باشد، زمانی که حتی گلها و گیاهان نیز به خاطر او آزاد و سرسبز هستند؟
چو سرو و سوسن آزاد بندهٔ شاهند
هزار بنده چو من بنده بندهٔ شه باد
هوش مصنوعی: درخت سرو و گل سوسن آزاد و رها هستند، اما من بندهای از بندگان شاه هستم. هزاران نفر مانند من، تحت بندگی شاه قرار دارند.
به سمع و طاعت و عزم درست و رای قوی
تنی به خدمت کوژ و دلی ز دولت شاد
هوش مصنوعی: با گوش شنوای خود و نیروی ارادهی محکم، بدنی خسته به خدمت میآورم و دلی شاداب به خاطر نعمتها و تواناییهایم دارم.
به روز یازدهم از رجب روانه شدم
که کط ز شهر تموزست ویج از مرداد
هوش مصنوعی: در روز یازدهم ماه رجب سفر را آغاز کردم، در حالی که هوا گرم و شرجی است و به نظر میرسد که در حال نزدیک شدن به فصل تابستان هستیم.
اگر زمانه با تمام عزم باشد رام
وگر ستاره با عطای عمر باشد راد
هوش مصنوعی: اگر دنیا با اراده و تلاش خود پیش رود، به خوبی و آرامش میرسد و اگر ستارههای آسمان به بخشندگی عمر همراه شوند، زندگی مهربان و نیکویی خواهد بود.
به شکل باد روم زانکه باد در حرکت
نیاورد ز بیابان و آب جیحون یاد
هوش مصنوعی: من به سبک باد حرکت میکنم، زیرا باد به تنهایی از بیابان و یاد آب جیحون خبر نمیآورد.
چو زیر ران کشم آن مرکبی که رایض او
گه ریاضت او بود باد را استاد
هوش مصنوعی: وقتی زین را بر مرکبی میاندازم که آماده و ورزیده است، احساس میکنم که هوای تازهای مرا فرا میگیرد و به من انرژی میدهد.
عنان صولت جیحون چنان فرو گیرم
که از رکاب گرانم برآورد فریاد
هوش مصنوعی: من چنان مهار دلاوری و شجاعت را در دستانم میگیرم که حتی صدای من از زیر پایم به گوش برسد.
چو بگذرم به در خسروی فرود آیم
که هم مربی دینست و هم مراقب داد
هوش مصنوعی: هرگاه از کنار درگاه پادشاه بگذرم، به آنجا فرود میآیم که هم رهنمائی برای دین دارد و هم مراقب عدالت است.
به امر یار سلیمان به عزم شبه کلیم
به فر قرین فریدون به ملک مثل قباد
هوش مصنوعی: به فرمان دوست، مانند سلیمان تصمیم به کار بزرگ گرفتم؛ مانند حضرت موسی که به کوهی روی آورد و در کنار فریدون، به پادشاهی چون قباد دست یافتم.
به عون دولتش از بخت داد بستانم
که داد بخت من از چرخ دولت او داد
هوش مصنوعی: به کمک لطف و یاری او میتوانم از بخت خود بهرهمند شوم، چرا که بخت من نیز از چرخ زمان به من داده شده است.
بقاش باد نه چندان که در شمار آید
که رونقی ندهد هرچه در شمار افتاد
هوش مصنوعی: بادی که به قدری نیست که بخواهد در آمار و شمار قرار بگیرد، نمیتواند رونق و شکوفایی ایجاد کند؛ هر چیزی که در حساب و کتاب گنجانده شود، تأثیرش آنچنان نخواهد بود.