گنجور

شمارهٔ ۱۳ - در شکایت زمانه

خطابی با فلک کردم که از راه جفا کشتی
شهان عالم‌آرای و جوانمردان برمک را
زمام حل و عقد خود نهادی در کف جمعی
که از روی خرد باشد بر ایشان صد شرف سگ را
نهان در گوش هوشم گفت فارغ باش از این معنی
که سبلت برکند ایام هر ده روز یک یک را

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

خطابی با فلک کردم که از راه جفا کشتی
شهان عالم‌آرای و جوانمردان برمک را
هوش مصنوعی: با آسمان سخن گفتم و از ظلم و بدی‌اش شکایت کردم که چگونه کشتی فرمانروایان و جوانمردان را غرق کرده است.
زمام حل و عقد خود نهادی در کف جمعی
که از روی خرد باشد بر ایشان صد شرف سگ را
هوش مصنوعی: تو کنترل امور خود را به افرادی سپردی که از روی عقل و دانش رفتار می‌کنند، و بر آنان برتری سگ را نیز در نظر گرفته‌ای.
نهان در گوش هوشم گفت فارغ باش از این معنی
که سبلت برکند ایام هر ده روز یک یک را
هوش مصنوعی: در گوش من گفتند که نگران نباش و از این موضوع غافل شو، زیرا زمان هر ده روز یک بار تغییراتی در زندگی‌ام به وجود می‌آورد.