غزل شمارهٔ ۹۸
هرچه با من کنی روا باشد
برگ آزار تو کرا باشد
چون تو در عیش و خرمی باشی
گر نباشد رهی روا باشد
چند گویی که از بلا بگریز
که ره عشق پر بلا باشد
از بلای تو چون توان بگریخت
چون دلم بر تو مبتلا باشد
با بلا و غم تو عرض کنم
گر جهان سر به سر مرا باشد
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
هرچه با من کنی روا باشد
برگ آزار تو کرا باشد
هوش مصنوعی: هر کاری که با من انجام دهی، برایت مجاز است؛ اما برای من، آزار تو چه معنایی دارد؟
چون تو در عیش و خرمی باشی
گر نباشد رهی روا باشد
هوش مصنوعی: وقتی که تو در شادی و خوشی باشی، حتی اگر راهی وجود نداشته باشد، باز هم همه چیز درست خواهد بود.
چند گویی که از بلا بگریز
که ره عشق پر بلا باشد
هوش مصنوعی: چرا مدام میگویی که از مشکلات فرار کنی؟ چون در مسیر عشق، دردها و سختیها جزئی از راه هستند.
از بلای تو چون توان بگریخت
چون دلم بر تو مبتلا باشد
هوش مصنوعی: چطور میتوانم از مشکل تو فرار کنم، در حالی که دلم به تو وابسته و گرفتار است؟
با بلا و غم تو عرض کنم
گر جهان سر به سر مرا باشد
هوش مصنوعی: من اگرچه درگیر مشکلات و سختیها هستم، اما اگر تمام جهان هم در اختیارم باشد، باز هم برای تو و غمت عرض ارادت میکنم.