گنجور

غزل شمارهٔ ۹۵

چون کسی نیست که از عشق تو فریاد رسد
چه کنم صبر کنم گر ز تو بیداد رسد
گر وصال تو به ما می‌نرسد ما و خیال
آرزو گر به گدایان نرسد یاد رسد
چه رسیدست به لاله ز رخت جز حسرت
حسرت آنست که بر سوسن آزاد رسد
خاک درگاه ترا سرمهٔ خود خواهم کرد
آری از خاک درت این قدرم باد رسد
از تو هر روز غمی می‌طلبم از پی آنک
سیری دینه به امروز چه فریاد رسد

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چون کسی نیست که از عشق تو فریاد رسد
چه کنم صبر کنم گر ز تو بیداد رسد
هوش مصنوعی: وقتی کسی نیست که در عشق تو به کمکم بیاید، باید صبر کنم حتی اگر از طرف تو بی‌عدالتی‌هایی پیش آید.
گر وصال تو به ما می‌نرسد ما و خیال
آرزو گر به گدایان نرسد یاد رسد
هوش مصنوعی: اگر امکان رسیدن به وصل تو برای ما وجود ندارد، پس ما با خیال آرزوهای خود زندگی می‌کنیم و حتی اگر محبت ما به دیگران نرسد، یاد تو در دل‌ها باقی می‌ماند.
چه رسیدست به لاله ز رخت جز حسرت
حسرت آنست که بر سوسن آزاد رسد
هوش مصنوعی: چه بر سر لاله آمده جز حسرت و افسوس، حسرتی که بر سوسن آزاد خواهد رسید.
خاک درگاه ترا سرمهٔ خود خواهم کرد
آری از خاک درت این قدرم باد رسد
هوش مصنوعی: می‌خواهم خاک درگاه تو را به چشمانم بمالم، زیرا از آن خاک به اندازه‌ای خوشبختی به من می‌رسد.
از تو هر روز غمی می‌طلبم از پی آنک
سیری دینه به امروز چه فریاد رسد
هوش مصنوعی: هر روز از تو خواسته‌ام که برایم غم بیاوری، زیرا از این دنیا به اندازه کافی سیر شده‌ام و نمی‌دانم امروز چه کمکی می‌تواند به من برسد.

حاشیه ها

1395/09/13 10:12
بهرام ناهد

در برنامه یک شاخه گل شماره 343 ، "عشق" در مصراع اوت بیت اول ، "جور" خوانده شده. که به نظر بنده با مصراع دوم و کلمه :بیداد" تناسب بهتری دارد