غزل شمارهٔ ۹۲
جانا دهان تنگت صد تنگ شکر ارزد
اندام سیم رنگت خروارها زر ارزد
هرچند دلربایی زلفت به جان خریدم
کهآواز مرغ جانان شاخ صنوبر ارزد
با عاشقان کویت لافی زنیم گه گه
آن دل کجاست ما را کهاندوه دلبر ارزد
از عشق روی خوبت آب آورم ز دیده
کشت بهشت خرم کاریز کوثر ارزد
گویید ملک سنجر از قاف تا به قافست
بوسی از آن لب تر صد ملک سنجر ارزد
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
جانا دهان تنگت صد تنگ شکر ارزد
اندام سیم رنگت خروارها زر ارزد
هوش مصنوعی: عزیزم، دهن کوچکت به اندازهی صدها شکر میارزد و اندام زیبا و نقرهایت به اندازهی هزاران سکه طلا ارزش دارد.
هرچند دلربایی زلفت به جان خریدم
کهآواز مرغ جانان شاخ صنوبر ارزد
هوش مصنوعی: با اینکه زیبایی و جاذبهی موهایت را با جانم خریدم، اما صدای خوش پرندهی محبوبم به درخت صنوبر میارزد.
با عاشقان کویت لافی زنیم گه گه
آن دل کجاست ما را کهاندوه دلبر ارزد
هوش مصنوعی: ما با عاشقان تو گاهی شوخی میکنیم و صحبت میکنیم، اما آن دل ما کجاست؟ آیا اندوه دوری از محبوب ارزش این دل را دارد؟
از عشق روی خوبت آب آورم ز دیده
کشت بهشت خرم کاریز کوثر ارزد
هوش مصنوعی: از عشق به چهره زیبایت اشک از چشمانم میریزم، چون این اشکها بهشت خوشبختی را با خود به همراه دارد و برتری آن مانند آب کوثر است.
گویید ملک سنجر از قاف تا به قافست
بوسی از آن لب تر صد ملک سنجر ارزد
هوش مصنوعی: ملک سنجر از دورهای به دوره دیگر و از سرزمینی به سرزمین دیگر برتری دارد. اما بوسهای از لب او به اندازه تمام آن سرزمینها و کشورهای دیگر ارزشمند است.