گنجور

غزل شمارهٔ ۹۱

نه وعدهٔ وصلت انتظار ارزد
نه خمر هوای تو خمار ارزد
هم طبع زمانه‌ای که نشکفته است
کس را ز تو هیچ گل که خار ارزد
بر باد تو داد روزگارم دل
وان چیست ترا که روزگار ارزد
منصوبه منه که با دغای تو
حقا که اگر نه شش چهار ارزد
گویی به هزار جان دهم بوسی
زیرا که یکی به صد هزار ارزد
وانجا که کناری اندر افزایی
صد ملک زمانه یک کنار ارزد
برگیر شمار حسن خویش آخر
تا بوس و کنار بر شمار ارزد
گویی که به صد چو انوری ارزم
آری شبه در شاهوار ارزد

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعلن مفاعیلن (هزج مسدس اخرب مقبوض)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

نه وعدهٔ وصلت انتظار ارزد
نه خمر هوای تو خمار ارزد
هوش مصنوعی: نه انتظار وصال تو ارزش دارد و نه نوشیدنی که مرا مست کرده است، ارزش آن را دارد.
هم طبع زمانه‌ای که نشکفته است
کس را ز تو هیچ گل که خار ارزد
هوش مصنوعی: زمانه، هم‌طراز توست و هیچ‌کس تا به حال نتوانسته است چیزی از تو به دست آورد که حتی یک گل هم ارزش خار را داشته باشد.
بر باد تو داد روزگارم دل
وان چیست ترا که روزگار ارزد
هوش مصنوعی: روزگار دل من را به باد داد، ولی تو چه دغدغه‌ای داری که ارزشی برای روزگار قائل شوی؟
منصوبه منه که با دغای تو
حقا که اگر نه شش چهار ارزد
هوش مصنوعی: من به خاطر تو با مشکلات و سختی‌هایم دست و پنجه نرم می‌کنم، واقعاً اگر این کار را نمی‌کردم، به هیچ وجه ارزشش را نداشت.
گویی به هزار جان دهم بوسی
زیرا که یکی به صد هزار ارزد
هوش مصنوعی: به نظر می‌رسد که ارزش یک بوسه یا محبت آنچنان زیاد است که انگار اگر من هزار جان داشته باشم، تنها با یک بوسه می‌توانم آن‌ها را فدا کنم، چرا که این یک نشانه از اهمیت و ارزش بالای محبت و نزدیکی است.
وانجا که کناری اندر افزایی
صد ملک زمانه یک کنار ارزد
هوش مصنوعی: در جایی که یک نفر از کنار هزاران ملک و ثروت زمانه بیشتر ارزش دارد.
برگیر شمار حسن خویش آخر
تا بوس و کنار بر شمار ارزد
هوش مصنوعی: در نهایت زیبایی‌های خود را بشمار و ارزش واقعی بوسه‌ها و در آغوش گرفتن‌ها را درک کن.
گویی که به صد چو انوری ارزم
آری شبه در شاهوار ارزد
هوش مصنوعی: به نظر می‌رسد که به اندازه‌ی صد شاعر بزرگ، ارزش دارم و وجودم به اندازه‌ی یک جواهر در پیش یک شاه می‌ارزد.