گنجور

غزل شمارهٔ ۸۴

جمالش از جهان غوغا برآورد
مه از تشویر واویلا برآورد
چو دل دادم بدو، جان خواست از من
چو گفتم «بوسه‌ای»، صفرا برآورد
ز بی‌آبی و شوخی در زمانه
هزاران فتنه و غوغا برآورد
غم و تیمار عشقش عاشقان را
هم از دین و هم از دنیا برآورد
ندیدم از وصالش هیچ شادی
فراق او دمار از ما برآورد
همه توقیع‌ها را کرد باطل
لبش از مُشک چون طغری برآورد
همی ساز انوری با درد عشقش
که خلق از عشق او آوا برآورد

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

جمالش از جهان غوغا برآورد
مه از تشویر واویلا برآورد
هوش مصنوعی: زیبایی او از هر سو هیاهو و شور و هیجان به راه انداخته است؛ مانند ماه که از شوق و شادی فریاد و ناله سر می‌دهد.
چو دل دادم بدو، جان خواست از من
چو گفتم «بوسه‌ای»، صفرا برآورد
هوش مصنوعی: وقتی که دل خود را به او دادم، او خواسته‌اش را از من جانم قرار داد. وقتی گفتم که یک بوسه به او بدهم، او با طعمی تلخ به من جواب داد.
ز بی‌آبی و شوخی در زمانه
هزاران فتنه و غوغا برآورد
هوش مصنوعی: به علت کمبود آب و مشکلات موجود در جامعه، هزاران مشکل و آشفتگی به وجود آمد.
غم و تیمار عشقش عاشقان را
هم از دین و هم از دنیا برآورد
هوش مصنوعی: عشق او آن‌قدر در دل عاشقان تاثیر می‌گذارد که آنها را از همه چیز حتی دین و زندگی دنیوی‌شان دور می‌کند.
ندیدم از وصالش هیچ شادی
فراق او دمار از ما برآورد
هوش مصنوعی: من از وصال او هیچ خوشی ندیدم و جدایی او حال و روز ما را خراب کرد.
همه توقیع‌ها را کرد باطل
لبش از مُشک چون طغری برآورد
هوش مصنوعی: همه امضاها و تأییدها را در اثر لب‌هایش که مانند مشک عطری دل‌انگیز دارد، بی‌معنی کرد.
همی ساز انوری با درد عشقش
که خلق از عشق او آوا برآورد
هوش مصنوعی: انوری به خاطر درد عشقش اهنگی می سازد که مردم به عشق او آواز می‌خوانند.