گنجور

غزل شمارهٔ ۵۳

یار ما را به هیچ برنگرفت
وانچه گفتیم هیچ درنگرفت
پردهٔ ما دریده گشت و هنوز
پرده از روی کار برنگرفت
درنیامد ز راه دیده به دل
تا دل از راه سینه برنگرفت
خدمت ما به جز هبا نشمرد
صحبت ما به جز هدر نگرفت
جز وفا سیرت دلم نگذاشت
جز جفا عادتی دگر نگرفت
هیچ روزی مرا به سر نامد
که دلم عشق او از سر نگرفت

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

یار ما را به هیچ برنگرفت
وانچه گفتیم هیچ درنگرفت
هوش مصنوعی: محبوب ما هیچ توجهی به ما نکرد و آنچه که گفتیم نیز بی‌پاسخ ماند.
پردهٔ ما دریده گشت و هنوز
پرده از روی کار برنگرفت
هوش مصنوعی: پرده‌ی ما چیده شده و از آن سو هنوز پرده‌ای از روی کار برنداشته است.
درنیامد ز راه دیده به دل
تا دل از راه سینه برنگرفت
هوش مصنوعی: تا زمانی که چشم به دل پیوسته نشود، دل از سینه برای محبت و عشق نخواهد آمد.
خدمت ما به جز هبا نشمرد
صحبت ما به جز هدر نگرفت
هوش مصنوعی: ما هیچ چیز خاصی از خدمت‌مان بهره‌مند نمی‌شویم و گفت‌وگوهایمان هم به نتیجه‌ای نمی‌رسد.
جز وفا سیرت دلم نگذاشت
جز جفا عادتی دگر نگرفت
هوش مصنوعی: جز وفا، دل من چیزی جز خیانت را نپذیرفت و عادت دیگری به جز بی‌وفایی را نداشته است.
هیچ روزی مرا به سر نامد
که دلم عشق او از سر نگرفت
هوش مصنوعی: هیچ روزی برای من نگذشت که عشق او از دل من بیرون برود.

حاشیه ها

1394/12/04 18:03
حسین ترکمن نژاد

با سپاس بیکران از تارنمای ارزنده شما،
با توجه به وزن شعر، مصراع آخر میبایست "که دلم عشق او ز سر نگرفت" باشد.