غزل شمارهٔ ۳۸
عشق تو دل را نکو پیرایهایست
دیده را دیدار تو سرمایهایست
تیر مژگان ترا خون ریختن
در طریق عشق کمتر پایهایست
از وفا فرزند اندوه ترا
دل ز مادر مهربانتر دایهایست
بنده گشت از بهر تو دل دیده را
گرچه دل را دیده بد همسایهایست
زان مرا وصلت به دست هجر داد
کز پی هر آفتابی سایهایست
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
عشق تو دل را نکو پیرایهایست
دیده را دیدار تو سرمایهایست
هوش مصنوعی: عشق تو زینت دل است و دیدن تو برای چشم، ارزش و سرمایه ای به شمار میآید.
تیر مژگان ترا خون ریختن
در طریق عشق کمتر پایهایست
هوش مصنوعی: این جمله اشاره به این دارد که نگاه زیبا و تیر مژگان تو در عشق، باعث ایجاد درد و رنج کمتر از آن چیزی است که انتظار میرود یا تاکنون تجربه شده است. به عبارتی، زیبایی و جذابیت تو ممکن است تأثیر شدیدی نداشته باشد و رنج ناشی از عشق به طور کمتری احساس شود.
از وفا فرزند اندوه ترا
دل ز مادر مهربانتر دایهایست
هوش مصنوعی: از صداقت و وفاداری، فرزندی از غم به وجود میآید و دل انسان به اندازهای مهربان است که از محبت مادر نیز فراتر میرود.
بنده گشت از بهر تو دل دیده را
گرچه دل را دیده بد همسایهایست
هوش مصنوعی: من برای تو به بندگی درآمدم، حتی اگر دل را ببینم، دل خودم عند از همسایهام است.
زان مرا وصلت به دست هجر داد
کز پی هر آفتابی سایهایست
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که از آن لحظهای که از عشق محبوب دور افتادم، به خاطر ناچاری این جدایی را تحمل کردهام. به دنبال هر روشنی (آفتاب) که برسم، همیشه سایهای از غم و اندوه در کنار آن وجود دارد.
حاشیه ها
1393/08/31 03:10
امین کیخا
اندوه به پارسی فَرَم را هم دارد که فرمرست به معنی کسی که از اندوه لاغر شده است واژه ی زیبنده ای از آن است به کردی هم فرمیسک به معنای اشک شاید همریشه ی این واژه باشد . شاید برای کاشکسی فرمرست برابر خوبی باشد
1402/05/02 01:08
امیرالملک
بنده گشت از بهر تو دل دیده را
گرچه دل را دیده بد همسایهایست
قصد دارم مصراع دوم را با این بیت از رشید وطواط تشریح کنم:
دیده گناه کرد که در تو نگاه کرد
پس چون عقوبت از تو دل بی گناه راست؟