غزل شمارهٔ ۳۹
هرکس که غم ترا فسانهست
دستخوش آفت زمانهست
هرکس که غم ترا میان بست
از عیش زمانه بر کرانهست
تو یار یگانهای و بایست
یار تو که همچو تو یگانهست
عشق تو حقیقت است ای جان
معلوم دلی و در میانهست
در عشق تو صوفیایم و ما را
دیگر همه عشقها فسانهست
ما را دل پر غمست و گو باش
اندی که دل تو شادمانهست
درد دل ما ز هجر خود پرس
هجران تو از میان خانهست
دارم سخنی هم از تو با تو
مقصود تویی سخن بهانهست
به زین غم کار دوستان خور
وین پند شنو که دوستانهست
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
هرکس که غم ترا فسانهست
دستخوش آفت زمانهست
هوش مصنوعی: هر کسی که دل مشغولیاش به غم تو باشد، تحت تأثیر مشکلات و سختیهای زمانه قرار دارد.
هرکس که غم ترا میان بست
از عیش زمانه بر کرانهست
هوش مصنوعی: هر کسی که غم تو را در دل دارد، از خوشیهای زندگی کنارهگیری کرده و دور شده است.
تو یار یگانهای و بایست
یار تو که همچو تو یگانهست
هوش مصنوعی: تو تنها دوست منی و سزاوار است که یاری تو هم مثل خودت بینظیر باشد.
عشق تو حقیقت است ای جان
معلوم دلی و در میانهست
هوش مصنوعی: عشق تو واقعیت است، ای جان که نشاندهندهٔ صمیمانهای در دل منی و در مرکز وجودم قرار داری.
در عشق تو صوفیایم و ما را
دیگر همه عشقها فسانهست
هوش مصنوعی: ما در عشق تو مانند صوفیها هستیم و همه عشقهای دیگر برای ما افسانهای بیش نیستند.
ما را دل پر غمست و گو باش
اندی که دل تو شادمانهست
هوش مصنوعی: دل ما پر از غم و ناراحتی است، اما تو در کنار ما خوشحال و شاداب به نظر میرسی.
درد دل ما ز هجر خود پرس
هجران تو از میان خانهست
هوش مصنوعی: درد و دل ما دربارهی جدایی و فراق خود را با تو در میان میگذاریم، اما جدایی تو از زندگیام به وضوح حس میشود.
دارم سخنی هم از تو با تو
مقصود تویی سخن بهانهست
هوش مصنوعی: من با تو سخنی دارم و منظورم تو هستی؛ صحبت کردن بهانهای بیش نیست.
به زین غم کار دوستان خور
وین پند شنو که دوستانهست
هوش مصنوعی: غم و ناراحتیها را فراموش کن و به کار دوستانت بپرداز. در اینجا یاد بگیر که دوستی و حمایت از یکدیگر اهمیت ویژهای دارد.
حاشیه ها
1393/08/31 03:10
امین کیخا
دوستانه به کنار دوستگانی و دوستگانه را هم داریم یعنی toast , به یاد کسی باده خوردن و با نام کسی جامگیر شدن .