غزل شمارهٔ ۳۳
عشق تو از ملک جهان خوشترست
رنج تو از راحت جان خوشترست
خوشترم آن نیست که دل بردهای
دل در جان میزند آن خوشترست
من به کرانی شدم از دست هجر
پای ملامت به میان خوشترست
دل به بدی تن زده تا به شود
خوردن زهری به گمان خوشترست
وصل تو روزی نشد و روز شد
سود نه و مایه زیان خوشترست
عمر شد و عشوه به دستم بماند
دخل نه و خرج روان خوشترست
از پی دل جان به تو انداختیم
بر اثر تیر کمان خوشترست
کیسهٔ عمرم ز غمت شد تهی
بیرمه مرسوم شبان خوشترست
این همه هست و تو نه با انوری
وین همه در کار جهان خوشترست
اطلاعات
وزن: مفتعلن مفتعلن فاعلن (سریع مطوی مکشوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
عشق تو از ملک جهان خوشترست
رنج تو از راحت جان خوشترست
هوش مصنوعی: عشق تو برای من از تمام زیباییها و نعمتهای دنیا ارزشمندتر است و حتی سختیها و دردهایی که به خاطر تو تحمل میکنم، از آرامش و راحتی زندگی خودم هم شیرینتر است.
خوشترم آن نیست که دل بردهای
دل در جان میزند آن خوشترست
هوش مصنوعی: من دوست دارم که دل کسی را برده باشی، اما آنچه واقعاً برایم خوشایند است این است که دل تو در جانم احساس وجود کند.
من به کرانی شدم از دست هجر
پای ملامت به میان خوشترست
هوش مصنوعی: من به جایی رسیدم که به خاطر دوری از عشق، دیگر نمیتوانم ملامتها را تحمل کنم و در واقع، این وضعیت برایم دشوارتر از تحمل ملامتهاست.
دل به بدی تن زده تا به شود
خوردن زهری به گمان خوشترست
هوش مصنوعی: دل به بدی عادت کرده و خیال میکند که خوردن زهر بهتر از آن است که به خوبی بپردازد.
وصل تو روزی نشد و روز شد
سود نه و مایه زیان خوشترست
هوش مصنوعی: برقراری ارتباط با تو هیچگاه درستی نیافت و روزها فقط به دردسر و خسارت گذشتند که این وضعیت بهتر و خوشایندتر بود.
عمر شد و عشوه به دستم بماند
دخل نه و خرج روان خوشترست
هوش مصنوعی: زندگی سپری شد و زیباییهایی که در دستانم بود، همچنان باقی ماند. اما حالا که دخل و خرج من همخوانی ندارد، راحتتر است که به آرامش خاطر برسم.
از پی دل جان به تو انداختیم
بر اثر تیر کمان خوشترست
هوش مصنوعی: ما به خاطر دل و جانمان به سمت تو آمدیم و این کار را به خاطر اثر تیر کمان انجام دادهایم. این کار برای ما خوشایندتر است.
کیسهٔ عمرم ز غمت شد تهی
بیرمه مرسوم شبان خوشترست
هوش مصنوعی: زندگیام به خاطر غمت خالی شده است، بیگمان شبانی که بیغم باشد خوشتر از این است.
این همه هست و تو نه با انوری
وین همه در کار جهان خوشترست
هوش مصنوعی: این همه زیبایی و خوبی در جهان وجود دارد و تو از آن غافل هستی، در حالی که تجربه و خوشیهای دنیا در همین جاست.
حاشیه ها
1393/08/26 21:10
امین کیخا
برای رمه گاهی فردوسی فسیله را بکار می برده است . که عربی است جالب اینکه به فارسی سیله یعنی رمه ! ولی اینکه کدام زبان از کدام گرفته درست نمی توانم بگویم .بهر سو افزودن یک لغت بر سر واژگان پارسی یک روش برای عربی کردن آنها بوده است مثلا نشاط که باید از شاد باشد و نیز نخوت که از خودی و منی کردن است . ( هر دو لغت از محمد مقدم هستند ) ولی درباره ی فسیله و سیله باید بیشتر سنجید و باریک بینی کرد .
1395/10/12 15:01
امیر مهرابی
وزن شعر مفتعلن مفتعلن فاعلن است
---
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.