غزل شمارهٔ ۲۵
ز عشق تو نهانم آشکارست
ز وصل تو نصیبم انتظارست
ز باغ وصل تو گل کی توان چید
که آنجا گفتگوی از بهر خارست
ولی در پای تو گشتم بدان بوی
که عهدت همچو عشقم پایدارست
دلم رفت و ز تو کاری نیامد
مرا با این فضولی خود چه کارست
چو گویم بوسهای گویی که فردا
کرا فردای گیتی در شمارست
به بند روزگارم چند بندی
سخن خود بیشتر در روزگارست
به عهدم دست میگیری ولیکن
که میگوید که پایت استوارست
ترا با انوری زین گونه دستان
نه یکبار و دوبارست و سه بارست
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ز عشق تو نهانم آشکارست
ز وصل تو نصیبم انتظارست
هوش مصنوعی: عشق تو برایم پنهان نیست و همگان از آن باخبرند، و آنچه از وصالت نصیبم شده، تنها انتظار است.
ز باغ وصل تو گل کی توان چید
که آنجا گفتگوی از بهر خارست
هوش مصنوعی: از باغ وصالت نمیتوان گلی چید، چون در آنجا تنها به گفتگو از خار و خس پرداخته میشود.
ولی در پای تو گشتم بدان بوی
که عهدت همچو عشقم پایدارست
هوش مصنوعی: من در پای تو به جستوجو پرداختم، به خاطر بویی که نشان از این دارد که رابطهات با من همچون عشق من، پایدار و استوار است.
دلم رفت و ز تو کاری نیامد
مرا با این فضولی خود چه کارست
هوش مصنوعی: دل من رفت و تو هیچ تلاشی برای کمک به من نکردی. حالا با این کنجکاوی و فضولی خودم چه باید بکنم؟
چو گویم بوسهای گویی که فردا
کرا فردای گیتی در شمارست
هوش مصنوعی: وقتی میگویم بوسهای بده، گویی میپرسی فردا چه کسی در دنیا از فردا خبر دارد؟
به بند روزگارم چند بندی
سخن خود بیشتر در روزگارست
هوش مصنوعی: زندگی من به محدودیتها و قیدهایی گرفتار است و من بیشتر از آنچه که در زندگی روزمرهام میگویم، در این قیدها محصور شدهام.
به عهدم دست میگیری ولیکن
که میگوید که پایت استوارست
هوش مصنوعی: تو به وعدهات عمل میکنی، اما کسی میگوید که پایت محکم است.
ترا با انوری زین گونه دستان
نه یکبار و دوبارست و سه بارست
هوش مصنوعی: تو را با انوری اینگونه میسازند، نه فقط یک بار یا دوبار، بلکه بارها و بارها.
حاشیه ها
1393/08/26 01:10
امین کیخا
ستواردن / to confirm