گنجور

غزل شمارهٔ ۲۳

حسن را از وفا چه آزارست
که همه ساله با جفا یارست
خود وفا را وجود نیست پدید
وین که در عادتست گفتارست
از برون جهان وفا هم نیست
کاثرش ز اندرون پدیدارست
چه وفا این چه ژاژ می‌گویم
که ازو حسن را چه آزارست
تا مصاف وفا شکسته شدست
علم عافیت نگونسارست
عشق را عافیت به کار نشد
لاجرم کار عاشقان زارست
دست در کار عافیت نشود
هر کجا عشق بر سر کارست
عشق در خواب و عاشقان در خون
دایه بی‌شیر و طفل بیمارست
آرزو می‌پزیم چتوان کرد
سود ناکرده سخت بسیارست
اینکه امروز بر سر گنجی
پای فردات بر دم مارست
انوری از سر جهان برخیز
که نه معشوقهٔ وفادارست

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

حسن را از وفا چه آزارست
که همه ساله با جفا یارست
هوش مصنوعی: حسن چه نگرانی از وفا دارد وقتی که هر ساله با بی‌وفایی همراه است.
خود وفا را وجود نیست پدید
وین که در عادتست گفتارست
هوش مصنوعی: وفا وجود خارجی ندارد و آنچه تحت عادت به عنوان وفا شناخته می‌شود، تنها یک گفتار است.
از برون جهان وفا هم نیست
کاثرش ز اندرون پدیدارست
هوش مصنوعی: در دنیای خارج، وفا و صداقت وجود ندارد، بلکه نشانه‌های آن تنها در درون انسان‌ها نمایان می‌شود.
چه وفا این چه ژاژ می‌گویم
که ازو حسن را چه آزارست
هوش مصنوعی: اینجا به وفای عشق و احساسی که در دل دارم اشاره می‌شود و می‌پرسد چه فایده‌ای دارد که به بیهوده بگویم زیبایی چه آزارهایی را متحمل می‌شود.
تا مصاف وفا شکسته شدست
علم عافیت نگونسارست
هوش مصنوعی: زمانی که صداقت و وفای واقعی از بین برود، آرامش و سلامتی نیز به ورطهٔ نابودی می‌افتد.
عشق را عافیت به کار نشد
لاجرم کار عاشقان زارست
هوش مصنوعی: عشق نمی‌تواند باعث آرامش و راحتی شود؛ بنابراین، کار عاشقان غم‌گین و پرائو است.
دست در کار عافیت نشود
هر کجا عشق بر سر کارست
هوش مصنوعی: هر جا که عشق در کار باشد، دسترسی به آسودگی و رفاه ممکن نیست.
عشق در خواب و عاشقان در خون
دایه بی‌شیر و طفل بیمارست
هوش مصنوعی: عشق در حالت خواب و عاشقان در حال رنج و اندوه هستند، مانند دایه‌ای که شیری ندارد و بچه‌ای که بیمار است.
آرزو می‌پزیم چتوان کرد
سود ناکرده سخت بسیارست
هوش مصنوعی: ما آرزوهایی داریم که به انجام نرسیده و این واقعیت برای ما بسیار دشوار و ناراحت‌کننده است.
اینکه امروز بر سر گنجی
پای فردات بر دم مارست
هوش مصنوعی: امروز در حالی که بر روی ثروتی ایستاده‌ای، ممکن است فردا با مشکلات و خطراتی مواجه شوی.
انوری از سر جهان برخیز
که نه معشوقهٔ وفادارست
هوش مصنوعی: از خواب و غفلت بیدار شو و از این دنیا برخیز، زیرا در این دنیا هیچ معشوقه‌ای وجود ندارد که به‌او وفادار بماند.

حاشیه ها

1393/08/25 14:10
امین کیخا

بجز پدید لغت پدیش را هم داریم که در پارسی سغدی است و به کاربردن آن در پارسی امروزی ایران برای manifest خردمندانه می نماید .
پدیشیدن / to manifest
پدیشگران/ manifesters
پدیشش بالینی / clinical manifestations

1393/08/25 14:10
امین کیخا

واژه ی مصاف در عربی چنانکه آشکار است از صف درست شده است یعنی همان صف کشیدن دو سپاه رو بروی هم برای نبرد . به پارسی رزم به معنای جنگ است ولی این رزم با رزگ ( لکی و لری به معنای صف و ترتیب ) و پارسی رده و رج همریشه است .یعنی اینجا هم رزم به معنی در ترتیب و صف ایستادن برای نبرد است .
از میان حکیمان بزرگوارمان نظامی گنجوی آزرم را برای انصاف و نه برای شرم بکار برده است یعنی اینکه این بزرگوار نیک به ریشه ی رزم و پیوندش با رج و رزگ و رده آگاه بوده است . ( رحمت بر آن تربت پاک باد )
اما واژه ی نبرد با کمی تیز بینی ورد به معنای جنگ را هنوز حفظ کرده است که با همان war انگلیسی همریشه است .