غزل شمارهٔ ۱۷۶
دوش در ره نگارم آمد پیش
آن به خوبی ز ماه گردون بیش
گشته از روی و زلف خونخوارش
خاک گلرنگ و باد مشک پریش
چون مرا دید ساعتی از دور
آن بت نیکخواه نیکاندیش
به اشارت نهان ز دشمن گفت
کالسلام علیک ای درویش
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دوش در ره نگارم آمد پیش
آن به خوبی ز ماه گردون بیش
هوش مصنوعی: دیشب در مسیر محبوبم، به خاطر آن زیبایی که از ماه آسمان هم بیشتر است، او را دیدم.
گشته از روی و زلف خونخوارش
خاک گلرنگ و باد مشک پریش
هوش مصنوعی: به خاطر زیبایی و جذابیت ظاهری او، زمین به رنگ گل و عطر مشک پر شده است.
چون مرا دید ساعتی از دور
آن بت نیکخواه نیکاندیش
هوش مصنوعی: وقتی آن معشوق زیبا را از دور دیدم، مدتی به من نگریست.
به اشارت نهان ز دشمن گفت
کالسلام علیک ای درویش
هوش مصنوعی: به طور غیرمستقیم و با کنایه از طرف دشمن، سلامی به درویشی ارائه شد.

انوری