گنجور

غزل شمارهٔ ۱۷۴

نگارا بر سر عهد و وفا باش
در آیین نکوعهدی چو ما باش
چنانک از ما جدایی ماه‌رویا
زهرچ آن جز وفا باید جدا باش
مرا خصمست در عشق تو بسیار
نیندیشم تو بر حال رضا باش
چو با جانم غم تو آشنا شد
مکن بیگانگی و آشنا باش
نگارینا ترا باشم همه عمر
خداوندی کن و یک‌دم مرا باش

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

نگارا بر سر عهد و وفا باش
در آیین نکوعهدی چو ما باش
هوش مصنوعی: ای معشوق، بر سر پیمان و وفای خود بمان و در راه نیکی و صداقت، مانند ما رفتار کن.
چنانک از ما جدایی ماه‌رویا
زهرچ آن جز وفا باید جدا باش
هوش مصنوعی: اگر می‌خواهی از ما دور باشی، باید همچون ماه‌رویا با ما صادق و وفادار باشی و هیچ چیز جز وفاداری را از خودت دور نکن.
مرا خصمست در عشق تو بسیار
نیندیشم تو بر حال رضا باش
هوش مصنوعی: در عشق تو، دشمنان زیادی دارم، اما من زیاد به آن‌ها فکر نمی‌کنم. تو به آرامش خود ادامه بده.
چو با جانم غم تو آشنا شد
مکن بیگانگی و آشنا باش
هوش مصنوعی: وقتی که درد دوری تو در وجودم جا گرفت، دیگر بیگانه نباش و نزدیکم بمان.
نگارینا ترا باشم همه عمر
خداوندی کن و یک‌دم مرا باش
هوش مصنوعی: ای زیبای من، تمام عمرم را فدای تو می‌کنم؛ تنها برای یک لحظه هم که شده کنارم بمان و اجازه بده که احساس کنم وجودت در کنارم است.