غزل شمارهٔ ۱۷۳
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
حاشیه ها
این شعر شایسته ی زهگفت و تحسین است .
از بهترین اشعاری که می توان با آن حضرت مهدی(عج) را خطاب قرار داد.
جانا به غریبستان چندین به چه میمانی؟
بازآ تو از این غربت تا چند پریشانی
صد نامه فرستادم صد راه نشان دادم
یا راه نمیدانی یا نامه نمیخوانی
گر نامه نمیخوانی خود نامه تو را خواند
ور راه نمیدانی در پنجه ره دانی
بازآ که در آن محبس قدر تو نداند کس
با سنگ دلان منشین چون گوهر این کانی
ای از دل و جان رسته دست از دل و جان شسته
از دام جهان جسته بازآ که ز بازانی
هم آبی و هم جویی هم آب همیجویی
هم شیر و هم آهویی هم بهتر از ایشانی
چند است ز تو تا جان تو طرفه تری یا جان
آمیختهای با جان یا پرتو جانانی
نور قمری در شب قند و شکری در لب
یا رب چه کسی یا رب اعجوبه ربانی
هر دم ز تو زیب و فر از ما دل و جان و سر
بازار چنین خوشتر خوش بدهی و بستانی
از عشق تو جان بردن وز ما چو شکر مردن
زهر از کف تو خوردن سرچشمه حیوانی
ملا جلال الدین بلخی خراسانی
ای حجت ثانی عشر؛ ای مهدی غایب از نظر؛ یا حجت بن الحسن...
جانا به غریبستان چندین بنماند کس...
گویی خبر عاشق هرگز نرساند کس
انقدر محب به محبوبش خوشبین است که خطا را از نامه رسان می بیند نه محبوب.

انوری