گنجور

غزل شمارهٔ ۱۶۵

ای شده از رخ تو تاب قمر
وی شده از لب تو آب شکر
از رخ و زلف خویش در عالم
فتنه‌ای در فکندی ای دلبر
چهره پنهان مکن که در خوبی
چون تو صاحب جمال نیست دگر
عاشقان ترا بدین اومید
تا ببینندت ای پری پیکر
در هوای تو مانده‌اند به درد
چهره پر خون و سینه پر اخگر
نیست چون انوری یکی عاشق
با لب خشک و با دو دیدهٔ تر

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای شده از رخ تو تاب قمر
وی شده از لب تو آب شکر
هوش مصنوعی: تو مانند ماهی که از زیبایی چهره‌ات درخشان شده و لب‌های تو همچون شهد شیرین است.
از رخ و زلف خویش در عالم
فتنه‌ای در فکندی ای دلبر
هوش مصنوعی: ای دلبر، با زیبایی و زلف‌های خود در دل دنیا غوغایی به‌پا کردی.
چهره پنهان مکن که در خوبی
چون تو صاحب جمال نیست دگر
هوش مصنوعی: چهره‌ات را پنهان نکن، زیرا مانند تو کسی با این زیبایی وجود ندارد.
عاشقان ترا بدین اومید
تا ببینندت ای پری پیکر
هوش مصنوعی: عاشقان در انتظارند تا تو را ببیند، ای کسی که همچون پری زیبا هستی.
در هوای تو مانده‌اند به درد
چهره پر خون و سینه پر اخگر
هوش مصنوعی: در هوای تو، عده‌ای با چهره‌ای خونین و سینه‌ای پر از آتش و درد دست و پنجه نرم می‌کنند.
نیست چون انوری یکی عاشق
با لب خشک و با دو دیدهٔ تر
هوش مصنوعی: هیچ کس مانند انوری وجود ندارد که عاشق باشد و لب‌هایش خشک و چشمانش پر از اشک باشد.