غزل شمارهٔ ۱۵۱
درد سر دل به سر نمیآید
پای از گل عشق برنمیآید
آوخ عمرم به رخنه بیرون شد
وین بخت ز رخنه درنمیآید
گفتم شب عیش را بود روزی
این رفت و زان خبر نمیآید
دل خانه فروش نام و ننگم زد
دلبر ز تتق به در نمیآید
از هرچه کند خجل نمیگردد
وز هرچه کنی بتر نمیآید
همدست زمانه شد که در دستان
رنگش دو چو یکدگر نمیآید
پر کنده شدم وز آشیان او
یک مرغ وفا به پر نمیآید
بر هجر نویس انوری کارت
چون کارت به جهد برنمیآید
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعلن مفاعیلن (هزج مسدس اخرب مقبوض)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
درد سر دل به سر نمیآید
پای از گل عشق برنمیآید
هوش مصنوعی: درد و رنج دل به آسانی فراموش نمیشود و انسان از عشق به راحتی جدا نمیشود.
آوخ عمرم به رخنه بیرون شد
وین بخت ز رخنه درنمیآید
هوش مصنوعی: ای کاش عمرم بیحاصل گذشت و این بخت خوب به خاطر آنکه فرصت را از دست دادهام، به من روی نمیآورد.
گفتم شب عیش را بود روزی
این رفت و زان خبر نمیآید
هوش مصنوعی: گفتم که شبهای شادی و خوشی، روزی هم خواهد بود، اما او رفت و از آن خبر و پیامی نمیآید.
دل خانه فروش نام و ننگم زد
دلبر ز تتق به در نمیآید
هوش مصنوعی: دل من به خاطر نام و ننگی که دارم، به فروش رفته و نمیتواند از درد و رنج love خارج شود.
از هرچه کند خجل نمیگردد
وز هرچه کنی بتر نمیآید
هوش مصنوعی: هیچگاه از کارهای خود شرمنده نمیشود و از هیچ کاری که تو انجام میدهی ترسی ندارد.
همدست زمانه شد که در دستان
رنگش دو چو یکدگر نمیآید
هوش مصنوعی: زمانه با خود به توافق رسید و در دستانش رنگی دارد که هیچگاه به هم نمیآمیزند.
پر کنده شدم وز آشیان او
یک مرغ وفا به پر نمیآید
هوش مصنوعی: دلم پر از غم و اندوه است و از خانهام دور افتادهام؛ حتی یک پرنده وفادار هم به سراغم نمیآید.
بر هجر نویس انوری کارت
چون کارت به جهد برنمیآید
هوش مصنوعی: در غم جدایی و دوری، تلاش و کوشش تو بیفایده به نظر میرسد.
حاشیه ها
1393/10/23 11:12
امین کیخا
درد سر در پارسی درست برابر کَس - تت در فرانسه است یعنی دردسر را فرانسوی ها سرشکن می گویند

انوری